حاجی شیخ عیلامی و اجازه از فقهای زمان
عیلامی رودمعجنی، شیخ محمد. (متولد ۱۲۷۰ درگذشته ۱۳۶۳). فرزند عباس.
شیخ محمد عیلامی رودمعجنی (متولد ۱۲۷۰ درگذشته ۱۳۶۳). فرزند عباس. وی دروس حوزوی را تا سطح خارج فقه در علمیه بالاسر مشهد گذراند این مدرسه هم اکنون در داخل حرم مطهر قرار دارد و درب ورودی آن از بست شیخ بهایی باز می شود. از محضر شیخ محمد بُرسی درس آموخت و با بزرگانی همچون شیخ حسینعلی راشد تربتی همدرس بود به زبان عربی تسلط کامل داشت. وی که پسر بزرگ خانواده بود[۱] و پدرش از زمینداران رودمعجن بود پس از مرگ پدر برای سرپرستی خانواده و عهده داری املاک به زادگاهش برگشت و تا پایان زندگی عهدهدار امور مذهبی مردم نیز شد.
درزمان حکومت رضاخان روحانیونی اجازه گذاشتن عمامه داشتند که از عهده امتحانی که برای سنجش دانش بالا و تخصص ایشان بود بر میامدند. ایشان از آن عده بوده اند.
او از سه مجتهد جامع الشرایط اجازۀ تصدی در امور شرعی داشت. ذیلاً عکس سه سند آمده است که حاکی از صدور اجازه تصدی امور شرعیه و حسبیه توسط حضرات آیات عظام فقیه سبزواری، آیت الله شیرازی و بخصوص مجتهد بزرگ شیعه آیت الله اقا سید ابوالحسن اصفهانی برای حاج شیخ محمد عیلامی صادر کرده اند. در سن ۹۳ سالگی در حین عمل جراحی چشم در بیمارستان مشهد درگذشت.
شیخ محمد عیلامی علاوه بر تسلط بر فقه و اصول و ادبیات عرب در فلسفه و منطق اهل نظر بودند. او سخنوری توانا بود و هرگاه مجلس مهمی در تربت بر گزار میشد از او برای سخنرانی دعوت میکردند. او مدتی در تربت حیدریه ساکن بود و در زمان مصدق ظاهراً در سال ۱۳۳۲ ایشان در مسجد جامع تربت حیدریه سخنرانی غرایی علیه رژیم شاه ایراد کرده بودند و بعد از کودتای ۲۸ مرداد مدتها متواری و تحت تعقیب رژیم بودند. چون تضییقاتی برای روحانیون هوادار وی ایجاد شده بود لاجرم ایشان صلاح را در مهاجرت به روستا دانست.وی در سن ۹۳ سالگی بر اثر پیامدهای ناشی از عمل جراحی چشم در مشهد درگذشت.
[۱] ایشان برادری داشته است بنام رضا که در جوانی فوت نموده و آقایان علی و محمد نیکوعقیده و فرزندان حاج هادی لطفی از نوادگان دختری مرحوم رضا هستند.
او از سه مجتهد جامع الشرایط اجازۀ تصدی در امور شرعی داشت. ذیلاً عکس سه سند آمده است که حضرات آیات عظام فقیه سبزواری، آیت الله شیرازی و بخصوص مجتهد بزرگ شیعه آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی برای حاج شیخ محمد عیلامی اجازه تصدی امور شرعیه و حسبیه صادر کرده اند.
اجازۀ آیت الله شیرازی (۱۳۹۷ قمری)
اجازۀ آیت الله فقیه سبزواری (۱۳۸۹ قمری)
اجازۀ آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۶۵ قمری)
این اجازه نامه را آقا سید ابوالحسن اصفهانی در سال ۱۳۶۵ قمری/ ۱۳۲۵شمسی یعنی سال آخر عمرش، برای حاجی شیخ محمد عیلامی صادر کرده است. حاجی شیخ عیلامی در آن زمان حدودا ۳۵ تا ۴۰ ساله و دانش آموختۀ حوزۀ علمیه مشهد بوده است.
%۰
اقای دکتر سلام.ضمن تبریک اعیاد این ماه با خواندن این مطلب یاددوران کودکیم افتادم .مطالب جالبی بود.ممنون. :gol: :gol: :gol:
اینکه ایشون از اقا سید ابوالححسن اصفهانی هم اجازه نامه داشتند خیلی جالبه و وقتی جالبتر میشه که مقام اقا سید ابوالحسن رو که یکی از مراجع بزرگ شیعه بودند بدونیم.اقا سید ابولحسن اصفهانی یکی از مراجع ثلاثه بودند که بعد از فوت ایشان ایت الله بروجردی به مرجعیت رسیدند و مقام ایشون هم بعنوان مرجع عامه نیازی به گفتن نداره.
من اطلاع زیادی از دروس حوزوی ندارم ولی گمانم وقتی درس خارج رو تمام میکنند ایت الله میشن چرادر دوسند با لقب ثقه الاسلام از ایشون نامبرده شده؟!
کماکان اسناد شما فوقا لعاده است و بکر.خدا قوت اقای دکتر
خدایش بیامرزد. من در دوران طفولیت پای منبر ایشان زیاد میرفتم پدرم از مریدان ایشان بود هنوزم که هنوزه هر وقت اشکال شرعیی پیش میاد پدرم استناد میکند به همان زمان که حاج شیخ عیلامی رحمته ا… علیه پای منبر اینگونه میگفت و نظرشان این بود.
ببخشیدمنظورم این بود که حجت الاسلام میشن اشتباهاگفتم ایت الله
خدایش بیامرزد
آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ شیعه (۱۲۸۴-۱۳۶۵ قمری) است که پس از رحلت مرحوم میرزای نائینی، مقام مرجعیت در ایشان تمرکز یافت و این مرجعیت ده سال به طول انجامید. از دست پروردگان آیت الله اصفهانی که شناخته شده اند:
۱) آیت الله العظمی حکیم.
۲) آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی،
۳) آیت الله العظمی شیخ عبدالنبی اراکی.
۴) آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی.
۵) آیت الله العظمی میرزا محمدتقی آملی.
۶) آیت الله معزالدوله.
۷) آیت الله شیخ محمدحسین خیابانی (پدر استاد آیت الله جعفر سبحانی)
۸) مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بروجردی (جد مادری استاد آیت الله آصفی)
همچنین از همدورهها و همبحث های او میتوان از آیت الله سید حسن مدرس، آیت الله سید محمود مرعشی، آیت الله سید عبدالله ثقه الاسلام اصفهانی، سید علی کازرونی، شیخ زین العابدین تبریزی، و سید علی داماد نام برد. از دیگر شاگردان وی نیز سید عبدالهادی شیرازی، سید جمال الدین گلپایگانی، سید محمود شاهرودی، سید عبدالله شیرازی، علامه طباطبائی، سید عبدالحسین دستغیب شیرازی هستند.
برای آشنایی با زندگی ایشان رک. به این نشانی
http://www.iichs.org/index.asp?id=893&doc_cat=7
این عکس برای مادر من خیلی خاطره انگیز بود، متاسفانه من دوران ایشون رو درک نکردم چون سال بعد از فوت ایشون تازه من به دنیا اومدم! ولی تعاریفی که از ایشون شنیدم به نظر فرد باسواد و محبوبی در میان رودمعجنی ها بوده اند طوری که همواره به نیکی ازشون یاد میشه. چه چیز برتر از اینکه از آدمی نام نیکو به جای ماند.
نکته قابل توجه کیفیت عکس و اسناد هست، نگهداری از اسناد قدیمی با این دقت کار شایسته ای هست.
فکر کنم وبلاگ به بخشی برای معرفی بزرگان روستا نیاز داره، برای نسل ما آشنایی با این اشخاص خیلی جذابه. ممنون جناب دکتر.
به علت گرفتاری ها از جمله عروسی کمی گروه شاخص کمرنگ شد و از این پس ان شاء الله پر رنگ تر خواهد شد.این رو بدان آوردم که یکی از اشخاصی که قرار بود به زندگی نامه اش بپردازیم ایشان بودند.
من هم از ایشان مطالبی شنیدم و مکرر از چند نفر شنیدم که دارای علم بسیار زیادی بودند و البته دارای حلم پایین .
از جناب دکتر هم سپاسگذار بابت این اسناد ارزشمند که اگر ایشان در اختیار حیتا قرار نمیدانند ما از آنها کاملا بی اطلاع میماندیم.
با علما شوخی نتوان کرد اما آیت الله شیرازی حواسشون کاملا جمع بوده و فقط یک سوم اجازه سهم امام دادند و مکتوب کردند که بقیه اش رو بیاری ها.
فاصله زمانی اجازه نامه ها هم جالب توجه است.
جناب دکتر فتوحی با تشکر از اطلاعاتی که در مورد عالم بزرگ و فقیه عالیقدر رود معجن در این سایت اوردید باید تکمیلا عرض کنم که .
۱- محل تحصیل ان مرحوم مدرسه علمیه بالاسر بوده که هم اکنون در داخل حرم مطهر قرار دارد و از بست شیخ بهایی وارد میشود.
۲- ایشان برادری داشته است بنام رضا که در جوانی فوت نموده و آقایان علی و محمد نیکوعقیده و فرزندان حاج هادی لطفی از نوادگان دختری مرحوم رضا میباشند.
۳- حسب اطلاع درزمان حکومت رضاخان روحانیونی اجازه گذاشتن عمامه داشتند که از عهده امتحانیکه به همین منظور ترتیب داده شده بود بر میامدند وایشان از ان عده بوده اند.
۵ ایشان علاوه بر تسلط بر فقه واصول وادبیات عرب در فلسفه و منطق اهل نظر بودند و نیز سخنوری نامدار بودند و هرگاه مجلس مهمی در تربت بر گزار میشد از ایشان دعوت میکردند که سخنران مجلس باشند. شنیدم که در زمان مصدق چون در زمان حکومت رضاخان تضییقاتی برای روحانیون ایجاد شده بود لاجرم ایشان صلاح را در مهاجرت به روستا دانستند .۵- شنیدم که در سال ۱۳۳۲ ایشان در مسجد جامع تربت حیدریه سخنرانی غرایی علیه رژیم شاه ایراد کرده بودند و بعد از کودتای ۲۸ مرداد مدتها متواری و تحت تعقیب رژیم بودند .
القاب علمای اسلامی
بامختصر بضاعتی که دارم وبا تحقیقی که کردم دررابطه با پرسشی که برای زمستان عزیز پیش امده بود عرض میگنم
القاب و عناوینی چون؛ آیتالله، حجهالسلام، شیخ، آخوند، ملا و… که در جامعه اسلامی به “علمای دینی” نسبت میدهند ابتدا بصورتی خاص مطرح بود که فقط به “اشخاص حقیقی معینی” اطلاق میشد که از بزرگترین شخصیتهای دینی جامه اسلامی محسوب و در نظر خاص وعام مردم افرادی بینطیر در علوم دینی مربوطه شمرده میشدند، ولی بعدها برای کسانی اخذ، نقل، و تقلید شد که جز حسن ظن عامه سرمایهی علمی زیادی نداشتند. به عنوان مثال، با آنکه در عرف “اهل رجال” عنوان “شیخ”، در مقام اطلاق، منصرف به “شیخ الطایفه ابوجعفر طوسی” و عنوان “آخوند” مخصوص به “صدرالمتألهین شیرازی” واخیرا مختص اخون خراسانی صاحب کفایت الاصول بود، و همچنین در همین مقام، لقب “ملا”، نزد عامه و خاصه، ناظر به “ملای روم، جلالالدین بلخی”، صاحب مثنوی معنوی ویا مرحوم مجلسی شمرده میشد، ولی این عنوانها، به سبب شأن زیادی که صاحبان نخستین آنها در ذهن و نظر مردم پیدا کردهبودند، تدریجاً، تعمیم یافته و به صورت گسترده برای اشخاص دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت. چنانچه مثلاً “امام ابوحامد غزالی”، به جهت احاطهی فوقالعادهای که در جمیع مسائل عقلی و نقلی مربوط به اسلام پیدا کردهبود، “حجهالسلام” نامیده شد و این عنوان برای مدتها، از میان علما، فقط منحصر به وی بود، ولی بعدها از انحصار وی بیرون آمده و از صورت “خاصِ – خاص” بهصورت “خاص – عام” تبدیل شد. همچنین نظیر این تعمیم در مورد “علامهی حلّی” نیز پیش آمد؛ وی نزد علمای شیعه « اعلم علما و جامع معقول و منقول و اعجوبهی عصر» بحساب میآمد و مخصوصاً بهعلت آنکه در سن کودکی، در اکثر علوم متداول عصر احاطه و تبحّر فوق العادهای پیدا کرده بود، حیرت و تعجب عام و خاص را بر انگیخت و وی را، مظهر قدرت خدایی – “آیتالله” – نامیدند و این عنوان به او اختصاص یافت.
واژه شناسی:
۱. ثقه الاسلام: ثقه به معنای اطمینان و مورد اعتماد مردم باشد و مردم به گفتار و کردارش اعتماد کنند، با واژه اسلام نیز تقریباً همین معنا را دارد.[۳] یعنی کسی که در مسائل اسلام و دین قابل اعتماد است و رفتار و کردار و گفتار او بر اساس دین اسلام است و … ؛ کاربرد ثقه در کتب رجالی فراوان بوده و از اهمیت خاص برخوردار است.
۲. حجه الاسلام: واژه حجه به معنای برهان و دلیل که کاربرد آن در منابع رجالی رایج بوده و با ترکیب واژه اسلام به معنای پیشوای مسلمانان لقب یا عنوان برای مجتهد بزرگ است.[۴]
با موشکافی می توان گفت که به کسی حجه الاسلام گفته شده و شایستگی دارد که گفتار و رفتار او مجسم اسلام باشد و به عنوان الگو برای دیگران مطرح باشند مصادیق واقعی آن در طول تاریخ اسلام فراوان نبوده است.
۳. حجه الاسلام و المسلمین: به کسی که حجه و برهان اسلام و مسلمان است. آیینه ی تمام نمای اسلام و مسلمانان و آیینه ی اسلام برای مسلمین.
۴. آیه الله: به معنای نشانه ی خداوند، نشانه های خداوند در زمین برای شناخت خداوند فراوان است که از مصادیق روشن آن وجود انبیا ـ علیهم السلام ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ است از معجزه انبیا نیز به آیه تعبیر شده …
بر اساس روایات اسلامی پس از پیامبر اکرم جانشینان واقعی او شایستگی این القاب را دارند، که ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ می باشند، زیرا تنها کسانی که پس از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مردم را به خدا شناسی فراخوانده و به راستی سیره ی آن ها دلیل بر وجود دین اسلام می باشد آن بزرگواران هستند، و تنها کسانی که می توان برای درک دین و فهم به آنها مراجعه کرد، آن ها هستند و آن ها ثقه واقعی اسلام و حجت های بالغه الهی و دین او می باشند چنان که در زیارت و متون ادعیه و زیارات ماثور این حقیقت در متن زیارت جامعه درباره آن ها چنین می خوانیم: … و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخره … السلام علی محال معرفه الله اسلام علی الدعاه الی الله.[۵] شما جهت های بالغه خداوند بر اهل دنیا و آخرت هستید درود بر محور و محل های معرفت خداوند … درود بر دعوت کنندگان واقعی بر خداوند.
۵. آیه الله العظمی: نشانه ی بزرگ خداوند. برهان و دلیل بزرگ جهت هدایت به سوی خدا و … در متون روائی لقب آیه الله العظمی از القاب اختصاصی امیر مومنان ـ علیه السلام ـ شمرده شده چنان که در زیارت آن حضرت آمده … السلام علیک ایها الآیه العظمی … در برخی ازمتون: حجه العظمی و آیه الکبری … و حجه الله العظمی[۶] چون بعد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن حضرت میراث تمام انبیاء را در خود داشته و خاتم الاوصیاء افضل الاوصیاء می باشد.
استعمال این القاب و عناوین درباره ائمه ـ علیهم السلام ـ از آن جهت که مصادیق حقیقی و آشکار و حجت ها و مطمئن ترین مراجع دین الهی و بزرگترین نشانه های خداوند هستند. حقیقی است.
در زمان حاضراین القاب و عناوین برای علما و طلاب حوزه علمیه اگر چه ضابطه دقیقی ندارد ولکن بدین صورت است.
۱. ثقه الاسلام: طلبه ای که لا اقل پنج سال در حوزه تحصیل کرده و قادر به پاسخ گویی درمسائل شرعی بوده و مبلغ مبتدی است گفته می شود.
۲. حجه الاسلام به کسی که دروس سطوح را پایان برده و بالاتر از رتبه ی قبلی باشد گفته می شود.
۳. حجه الاسلام و المسلمین به علمای بزرگ که به اقامه نماز در مساجد و نمایندگی از طرف مراجع را عهده دار بوده و مدرس و یا شغل تبلیغی مستمر دارند. و مورد مراجعه مردم هستند گفته می شود.
۴. آیه الله به علمایی که دارای قدرت اجتهاد و استنباط احکام از متون اسلامی اعم از قرآن و سنت باشند و به تدریس سطوح عالی حوزه یا صاحب نظر در مسائل فقهی باشند گفته می شود.
۵. آیه العظمی: به مراجع تقلید بزرگ که دارای رساله های عملی بوده و مقلدین از آن ها در فروع دین تقلید می کنند.
۶. علامه و القابی نظیر آن نیز به علمای بزرگ که در چندین رشته از علوم وفنون اعم از فقه، اصول، فلسفه و کلام عرفان و ادبیات و علوم قرآنی، هیئت، نجوم، ریاضیات و … مهارت دارند اطلاق می شود.
با تشکر فراوان از چغازنبیل عزیز به خاطر توضیحات مبسوط و روشنگرانه اش.
@پی سوم
پی سوم عزیز
ممنونم که اطلاعات روشن و دقیقی ارائه فرمودید.
این اطلاعات رو من برای اولین بار میشنیدم و بسیار شگفت زده شدم .
با تشکر از استاد فتوحی و همه ی عزیزانی که توضیحات تکمیلی داداند . بسیار مفید بود .
شخص پی سوم نوشته اند که ایشان سخنرانی غرایی در مبارزه به شاه داشتند. منظور کدام شاه است؟
ما تا آنجایی که به بادمان است ایشان از طرفداران رژیم شاه بودند. لطفا در اطلاع رسانی دقت در صحت مطالب فراموش نشود.
@یک متعجب
اگر منظور «یک متعجب» عزیز، این است که ایشان در انقلاب ۱۳۵۷ شرکت نکرد و به اصطلاح آن روزها شاهی بود، گمام نمی کنم از رودمعجنیهای آن روزها کسی با ایشان هم رأی باشد و حضور فعال حاج شیخ عیلامی در انقلاب را انکار کند. آقای طباطبایی همان روحانی انقلابی که از شهر آمده بود همدم حاج شیخ عیلامی و غالباً در منزل ایشان بود . بخش زیادی از تصمیم گیریها و برنامه ریزیهای هواداران انقلاب در منزل ایشان انجام می گرفت.
شاید آنچه منظور دوست متعجب ماست این است که ایشان در آن زمان تندرو نبود و بعد از پیروزی انقلاب نیز به لحاظه میانه روی و عدم تأیید تندرویها، توسط نیروهای تندرو مورد انتقاد قرار گرفت و به حاشیه رانده شد.