واژه نامه رودمهجنی (۵) حرف «ج»
جر مَّرگْ j·rm·marg جوان مرگ جغیر j·δir جغیر زین جغیر زدن راه باز کردن در برف سنگین جگا je·gā جایگاه، جاگاه، ظرف غذا جله ja·la ژاله جلینگ j·ling خرمن یا تودۀ انگور. محل خرمن کردن ادامه مطلب
جر مَّرگْ j·rm·marg جوان مرگ جغیر j·δir جغیر زین جغیر زدن راه باز کردن در برف سنگین جگا je·gā جایگاه، جاگاه، ظرف غذا جله ja·la ژاله جلینگ j·ling خرمن یا تودۀ انگور. محل خرمن کردن ادامه مطلب