محمد نیکوعقیده 4456 روز پیش
بازدید 184 ۱۵ دیدگاه

کوچه باغ………………..

ازسینه ی سنگ فرش کوچه ها
از زیر نگاه پنجره ها
میرسم به کوچه باغ
به فصل بلند خاطره ها
میرسم به پل……
روی دست سایه ها
و خانه ام ان طرف رود

پشت قامت تبریزیها
پشت گردوهای بلند
پشت قار قار کلاغهای سحر خیز
در لبه ی زلالی اب
ان هنگام که دست نوازشگر صبح
بر امده از شانه ی کوه
و چهره ی خیس پونه ها بر لب جوی
شسته شده با شبنم صبح گاه

و میروم که بردارم
ان طراوتهاکه بود در تن باغ
وان سادگیهاکه ریخته بود در سینه ی ان کوه
و اوازی که پیدا بود در بلندیها
ومیرفت تا ته ان بیشه های اشنا
ونزدیک بود به فصل تنهایی خدا

و من به خویش میگفتم…….
که چقدر این کوهها
میشناسند کودکیهای مرا
این در و دیوار اشنا
و من همچنان…….
رهگذر کوچه ی خاطره ها
و میروم زمان را تا انتها.

نظرات کاربران

با نظرات خود، ما را در ادامه مسیر راهنما باشید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. با سلام جناب نیکو عقیده شعرتون زیبا بود واون کوچه باغی که وصفشو کردین منو یاد کوچه باغ های رودمعجن انداخت فکر کنم از همونجا الهام گرفتین ؟متشکرم واقعا زیبا بود :gol: :SS:

  2. سلام شعرتون واقعا به دل نشست .همیشه موید باشید :gol: :gol: :gol:

  3. سلام محمد آقا.شعری گفتید که مرا به یاد او حد اووو انداخت،یاد خانه های زیبا و خالی این زمان .دلنشین بود…

  4. ناشناس گفت:

    خیلی بی مزه بود

  5. افرا بهشتی گفت:

    هی هرچی میگذره فک میکنم دارم از سرزمین اجدادیم دورتر میشدم، و این شعر شمااحساسات نوستالژیک منو تشدید میکنه! :TT:
    خسته نباشید :gol:

  6. جگر گوشه گفت:

    درود بر خواهران مقدم(البته اگر نسبت خواهری داشته باشید انشاا… که حدس من درست باشه)تشکر از لطف شما . درسته حدس شما تماما مربوط به رودمعجنه چون از ذکر مکانهاش پیداست البته من خیلی کنجکاو شدم بدونم شما از اقوام کی هستین چون من بجا نمیارم اخه فامیلی به نام مقدم نداشتیم تو رودمعجن تا جایی که من یادم میاد یا شاید هم مادرتون رودمعجنی باشه. بهر حال خوشحال میشم بدونم جهت اطلاع. یا حق

  7. جگر گوشه گفت:

    @مهدی یاوری
    سلام بر مهدی یاوری و احساسات او حد اوویش. البته من منظور شمارو از خانه های خالی و زیبا درک نکردم. . حق یارت

  8. جگر گوشه گفت:

    @ناشناس
    درود بر ناشناس عزیز . ممنون از دقت نظر شما انشاا… که سازنده باشد و ما را به دقت بیشتری وادارد. موفق و منصور باشی

  9. جگر گوشه گفت:

    @افرا بهشتی
    درود بر سرکار خانم بهشتی.ارزوی ماست که روز به روز به حصار همیشه سبز سرزمین اجدادیتان نزدیک و نزدیکتر شوید. یا حق

  10. علی نجفی گفت:

    ما همه رهگذر کوچه ی خاطره هاییم .چاره ای دیگری هم نیست انگار.
    با این نوشته آدم هوائی خانه اش میشود.همان خانه ای که پشت قامت تبریزی هاست.پشت گردو های بلند.
    دست مریزاد محمد آقا و خدا قوت :SS:

  11. nn گفت:

    سلام اقای نیکوقیده خسته نباشید شعرتون بسیار زیبا و پرمعناست از همون دسته شعرها که من خیلی دوست دارم دوباره یاد حال و هوای ده افتادم واقعا زیباست موفق باشید

  12. گفت:

    سلام..بسیار زیبا بود…پر از خیال و عاطفه…موفق باشید :gol:

  13. نجمه عبداللهی گفت:

    سلام بر جگرگوشه سابق. بازهم از اوحداوو گفتین و یاد خاطرات کودکیتون که خیلی براتون عزیزه. جالبه شما اصلا از خونه فعلیتون چیزی برای گفتن ندارین و همیشه توی شعرهاتون از خونه قدیمی و کوه کنارش و باغهاش و غیره میگویید امیدوارم که زمانی برسد که اوحداوو مخصوصا محل زندگی سابق شما آباد شود این آرزویی که کردم بر مبنای طرح جاده آبشار که در آینده ها از اون طرف میره هست. خدا قوت :gol: :gol:

  14. @جگر گوشه
    سلام اقای نیکو عقیده حدستون درسته ما ۵ تا خواهریم و خونه پدر بزرگمون او حد او نیست بلکه ایحد اووه.ومحله پی باغ منزلشونه ومادرم هم رودمعجنیه درست حدس زدین اقای عظیمی شوهر خالمه اقای محمد سلیمانی داییمه با امیدوارا ومرادیا فامیلیم واقای علی تقوی دامادمونه واقای قاسم اکبریان داماد جدیدمونه دیگه نمیدونم چی بگم که بشناسین امیدوارم به جا اورده باشین.متشکرم

  15. خدا قوت . از اشعار شما بسیار لذت می بریم. پاینده باشید .