چغوک زرد
با عرض خسته نباشین خدمت همه دوستان چند روز پیش یه اس ام اس (فارسی امریکایی) برام اومد که حاوی این کلمه قشنگ و خاطره انگیز بود
مطمئنم همه شما تا به حال این کلمه رو زیاد شنیدین البته ممکنه تو تغییر فرهنگها و با هجمه های شدید فرهنگی کلمه جدیدی جایگزین این واژه قشنگ شده باشه.
با خودم گفتم بیام تو حیتا هم مطرح کنم ببینم دوستان چه نظر یا خاطره ای از این واژه دارند.
لطفا نظرات ، خاطرات وهر چیز قابل نوشتنون رو در مورد
چغوک زرد
بنویسید.(نهایت دموکراسی: هر چی به ذهنتون رسید،لطفا اول بنویسد بعد سایر نظرات رو بخونین)
البته از جناب شغال آباد(زمستان) تقاضا دارم که با ادبیات در خور تحسینشان تاریخچه دقیقی از این موجود برای حیتا تهیه نمایند،چرا که از سوی علمای دامپزشکی هیچ کاری ساخته نیست.
در ضمن تاسهای وقف را به مسجد امام رد نمایید.
هوووووووووووووووووو مو امییم(واقعه ی مهمیه ها)
وای د ده بیم برفته بیم ب جوز رزی
چین گرد دولخت د راه اندختین هووووووووووووووووووو.
وای نوه ی زارع هووو خر دوری اسهال رفته بو.دوری میگف سه شو پیش مشتی سوزه یش دیه از همو شو میثل او از خرش مره هموجوری.وای میگف از نوه ی زارع بپرس چیگرش کنم؟هر چه زودتر دوریر از نگرانی بدریر…
یک مثاله قدیمی یادمه ، که در صحتش شک درم ، بچگیامه هر وقت یواشکی و پنهونکی کار بدی مکیردم ، بعد گندش در میامد ، مپرسیدم گندش از کوجه در آمده ، مگفتن " جغوک زرد خبر آورد" ، شایدم کلاغ زرد بود ، یادم نیست ، ولی هر چه بود موجود منفور و نامرد و خبرچینی بود ، لامسب همیشه موقعی که کار بدی مکردم حضور داشت ، و انگ خبرشر مبورد به همون کسی مداد که نباید خبر داشته بشه!
تو عالم بچگی از همه چغوکا مخصوصا اونایی که بیشتر زرد بودن بدم میامد ، و با "چوجیر" حسابشار مرسیدم!
حالا اگه انتظار دری خرابکاریای بچگیامر اینجه به عنوان خاطره تعریف کنم ، خیله زرنگی !
البته ایده قشنگی بود ، باید ذهنمر سیخکولی کنم ببینم خاطره قشنگی در ای مورد یادم بیاد.
هر چند مو میثل نوه ی زارع متخصص نیم،امبا بزینم (او آر اس)کارساز بشه
ازرنگ زردخاشوم نمیه بریکی برنگی چیزای خردوریه موهوم بلدنیم امبا بنظروم اگر دوری یک کم قند خدی چای بسوه بهش بده خوب روه
افرین محمد محمود
معلوم مره خوردی که بیایی از جانب محمود اقا زیاد توسط این موجود تهدید میشدی
راستش منم همیشه مارم از همه کارام خبر دار بو و مگفت چغوک زرد خدم ورگفته
چند روز پیش گرمسار محمد نیکوعقیده مسیج زد و گفت چغوک زرد خبرم دیه که د گرمسار بیی(هوادار بشن که هنوزم هست)
اما در مورد کیس اقای دوری:
اصولا حیوانات به استرس یا غم و قصه بسیار حساس هستند این قضیه در مورد تک سمی ها (اسب – الاغ-قاطر- خر مچی)بیشتر صادقه
من با توجه به اتفاقاتی که در حیتا افتاد و علنی شد که خر دوری از خر علیشه لت خورده معتقدم به این زبان بسته استرس وارد گردیده و به این روز افتاده
البته امیدوارم این خبر به جناب دور محمد نرسد و گر نه بنده خدای شغال اباد رو گوش دمبش خ کیرد
chghok zard megoof d toorbat estekhdam rftayi om d govdari ras mga doktor
عجب بازار داغی درست کردی نوه زارع به قول معروف .اتشی در پوخلی انداختی. محمد نیگو عقیده. گرمسار
چغوک زرد ، پرنده ای موذی و جاسوس که دربست آدم را به یاد دوران کودکی می اندازد . دورانی زیبا و به یاد ماندنی که با آوردن این اسم خاطرات بد آن در ذهن تداعی می شود. یادش بخیر چه شادیها و شورو نشاطهایی که با ذکر این نام به تلخی مبدل می شد. متنفر بودیم ازاین پرنده و هرچه شبیه به آن بود. البته هیچوقت برای من و شایدهم برای خیلی ها وجود خارجی پیدا نکرد ، شاید به این دلیل که یا اصلاً وجود نداشت و یا اگر هم بوده دراثر دشمنان زیادی که در بین بچه ها داشته نسل آن منقرض شده . به هر حال هرچه که بود از انصاف نگذریم ، وسیله تربیتی بسیار مؤثری برای بچه ها بود زیرا که یاد آن در ذهن وترس از آن باعث جلوگیری از بروز خیلی از خرابکاریهای دوران بچگی می شد. و به نظر من در حال حاضر و در نسل کودکان امروز جای چنین چیزی که نقش این پرنده را بازی کند،خیلی خالیست و من به پدرومادرهای قدیم و پدرو مادر خودمان در ایجاد چنین بازدارنده ای تبریک می گویم.