کشف الاصطلاحات۳(اعضای بدن-قسمت اول)
۲–گورد(به فتح دال):همان پهلو را گویند که شامل حد فاصل زیر بغل تا محل استخوان نشیمن گاهی میباشد.”گورد”هم از جمله مکانهایی است که در دعوا ها”بسک و لقی”زیاد به ان اصابت میکند اما مهمترین مورد استفاده ی ان “جیشت دگروفتن”است.”جیشت”یک درد ناگهانی،شدید و تیر کشنده است “کی بیک کرت”در نقطه ای از بدن ایجاد شده و بعد از یکی دو دقیقه درد شدید خوب شده و “ایله”میکند.جیشت را گاهی”باد”هم میگویند اما باید توجه داشت که با وجود خلط این دو در یکدیگر چند تفاوت ظریف بین انها وجود دارد.اول اینکه “جیشت” در ۹۰ درصد موارد در قسمت”گورد”ایجاد میشود اما “باد”غالبا”د دیل مگرده”یعنی باد غالبا در قسمت شکم ایجاد میشود. دوم اینکه”جیشت”ناگهان می اید،عضلات را به شدت منقبض کرده و ایجاد دردی غیر قابل تحمل میکند و بعد از اندکی(که در غالب موارد حتی ۳۰ ثانیه هم طول نمیکشد)به سرعت رفع میشود اما”باد”اهسته اهسته ایجاد شده ،درد ان به اندازه ی “جیشت”نیست و مدت ماندگاری ان هم بیشتر است و ممکن است حتی تا ۱۰ دقیقه هم طول بکشد و “اِواش اِواش”هم خوب میشود و سوم اینکه “جیشت”اصولا نیازی به درمان خاصی ندارد چون سریع می اید و میرود اما هنگام گرفتن”باد”دراعضای بدن”قند دم”حتما باید مصرف شود االبته برخی اطبا”چای پر رنگ”و در موارد حاد “کپک کیردن کلپوره”را هم تجویز میکنند در ضمن هنگام گرفتن” باد”فرد باید حتما”دمرو ابر اُفته”.
۳–زنگیچه(این کلمه را اعراب گذاری نمیتوان کرد):مفصلی که محل اتصال بازو به دست میباشد را”زنگیچه”گویند.وجه تسمیه ان هم احتمالا این است که وقتی ضربه ای به این محل میخورد بدن مور مور شده و احساس گیجی و رخوت به انسان دست میدهد.لذا از ترکیب دو واژه ی زن(زدن)+گیج ساخته شده.گیج هم به مرور زمان در تلفظ عامیانه به”گیچ”تبدیل شده است.غالبا وقتی ضربه ای به این مفصل میخورد فرد”شغلوو”کشیده و میگوید”ووووووووو وی د گور پیر صحبش،کلم د خلیش و پلیش امه” که یعنی”گیج شدم”.
۴–دیل:همان قلب(دل) میباشد اما باید به چند نکته در این باب توجه کرد.در نزد اهالی”دیل”یک عضو تنها نیست بلکه گاهی چنان دچار توسع معنایی شده که مجموعه ای از اعضا را در بر میگیرد.در اکثر اوقات به شکم و تمام اعضای ان اعم از روده و معده و طحال و… “دیل”گفته میشود.مثلا وقتی شخص اظهار میدارد که”باد د دیلم گردیه”اینجا منظور از “دیل”قلب نیست بلکه شکم است حالا کدام عضو شکم خیلی معلوم نیست . اطبا در این امر اختلاف دارند که در اینجا مراد از “دیل” معده است یا روده ی کو چک یا روده ی بزرگ .یا وقتی که فردی در اویل فصل بهار”اخکک”زیاد میخورد بعد از چندی اظهار میدارد که”د سر دیلم چل رفته” باز اینجا منظوراز”دیل” مری میباشد که اسیدهای فراوان رها شده از”اخکک”ها باعث ایجاد انقباض ان شده است.حتی مهمتر از ان گاهی “دیل”کل وجود ادم را شامل میشود.مثلا اگر شما از باب دشنام به کسی بگویید”مرگ”او بلافاصله در جواب شما میگوید”د دیلت”.اینجا”دیل”استعاره از تمامیت وجود فرد است یعنی ان فرد برای کل وجود شما طلب مرگ کرده است.ملاحظه میکنید که “دیل”ندرتا به معنای اصلی خود که قلب میباشد به کار میرود.
۵–گو دیل(به ضم گاف).قسمت زیر گردن تا استخوان جناغ سینه را “گو دیل”گویند.این مکان به علت اینکه فرورفتگیه کوچکی است بین قلب و شش به این نام خوانده شده که مراد همان گودی دل است.این مکان بیشترین استفاده را در مجالس ختم و عزا و روضه خوانیهای زنانه دارد.زیرا زنان در اینگونه مجالس هنگامی که شور مجلس بر انان غلبه میکند و به اصطلاح حالی پیدا میکنند مشت خود را گره کرده و اهسته اهسته “ور گو دلشه”میزنند و مرثیه های جانسوز سر داده و گریه میکنند.اما باید خاطر نشان کرد که مهمترین مورد استفاده ی ان در نفرینهای زنانه است چنانکه هرگاه زنی بخواهد کسی را نفرین کند با مشت پی در پی”ور گودیلش”زده و در حالیکه”شقر شقر” میکند بسته به میزان نفرتش از طرف مقابل جملاتی نظیر”ایلاهم تیر ور جگرت خُرَ،خدا امشالله در سر شگینی،خدا امشالله مارت در عزات اخن بدرنه،ایلاهم جگرت لخته لخته روَ دپِشت افته،به حق علی که سرت از ته روَ،ور تخته ی موردشوی افتی به حق امام زمان و…”را بر زبان جاری میکند.
۶–عینه ی زنی:همان کشکک زانو یا کل مفصل زانو را میگویند.حدود دویست سال است که کل علما ء علم لغت شناسی هم و غم خود را صرف این کرده اند تا پی به این نکته ببرند که سر چه حساب و کتابی مفصل زانو را”عینه ی زنی”نامگذاری کرده اند اما متاسفانه تا کنون به هیچ نتیجه ای نرسیده اند.”عینه”احتمالا همان”اینه”است که اهالی ان را اینگونه میخوانند اما اینکه مفصل زانو چه ربطی به اینه دارد فقط خدا میداند.
ادامه دارد……
باز مارا از خنده کشتاندی، مرد !
همالا عمه ام اینجه بود و پیله کرد که ای حیتا ر بندز د تلویزیون تا ببینم چیشه دره کی همه ورمگن . وقتی دشنامای "گودیل " رو براشون خوندم ، خندشون به هوا رفته بود و از روی خنده بر شدن دشنمت مدادن !
بعضی از دشنامار اوناهوم فراموش کرده بودن. و یاد خاطرات گذشته بود.
ا ننه ی مو یکسره خدم ورمگه:هم به حموم کی مری ععععینای زنیتر خب دکش تا پوره ی از سیاهی ورایه.و یا خطاب به اعضای مونث خانواده:ننه جان،دورت گردوم،گودیلت ابای نبشه ننگیت دره د پش ادما.
موارد دو و سه زبان مشترک بود البته بین رودمعجن و مامانم اینا!
امروز با موتور تصادف کردم طوری که عینه ی زنیم مورد عنایت قرار گرفت. اینم یک دو جمله ی واقعی من باب ارج نهادن به لغات مهجور ولایات
یره مو د ده بیم ازبس مارم ورگودیلش زه کی به رو جوزار برز خادشر هلاک کیرد مو جیش ددیلوم گروفته بو هرچه توضیح میدایم حلیش نه مرف