چند عکس و خاطره از خانواده روشندل
سلام
فکر کنم سال ۶۳ بود.اون سال توفیق داشتم ماه رمضان را در رودمعجن به مهمانی خدا بروم .سالی بود که مثل امسال مصادف شده بود با تابستان .روزهای طولانی وروزه داشتن هم مشکل اما بنده ۱۳ سال بیشتر نداشتم اما روزه هم میگرفتم .اون سال پایگاه بسیج رودمعجن در اول قلعه روبروی منزل فعلی حاج حسن شیخی بود .کل ماه رمصان رو بنده درپایگاه بسیج که بهش میگفتیم ستاد بسیج درکنار بچه ها بسیج مشعول خدمت بودیم از بچه های ان روزها از اسامی اون بچه هاتوی خاطرم نمونده فقط علی غنمی وفکر کنم حسین مرادی بود وشهرام یا محمود دزفولی شبهای وروز های خاطره انگیزی بود .یاد ان روزها بخیر شاید به ظاهر آن روزها از لحاظ ثروت دنیوی چیزی نداشتیم اما باور کنید دل خوش داشتیم که به تمام ثروت داشته ونداشته الانمان میرزد کاش میشد که یه آن روزها برمیگشتیم.
—————
نوروز سال ۱۳۹۰ توفیق زیارت عتبات علیات برای بنده وخانواده حاصل شد وبه اتفاق همسر ودو دخترم بار سفر بسته وعازم این سفر پر فضیلت شدیم .بعد از زیارت حضرت امیر المومنین در نجف که چندروزی در نجف بودیم با حضرت وداع کرده وعازم کاظمین شده تا به زیارت حضرت موسی ابن جعفر وامام جواد برویم بعد از توفیق زیارت این دوامام بزرگوار به طرف کربلا معلی عازم شدیم .به خواست خدا هتلی به کاروان ما اختصاص داده شده بود به نام الحسنین هتلی کوچک اما در موقعیتی عالی درست حلوی درب بین الحرمین وحرم اقا اباعبدا… الحسین اراده میکردیم ظرف دو دقیقه واردحرم آقا میشدیم باورم نمی شد همسایه آقا شده بودیم .جای همه آرزومندان زیارتش خالی بود .یک روز که به زیارت مقام امام جعفر صادق (ع)
رفتیم در برگشت علقمه را پشت سر نگذاشته جلوی مقام صاحب الزمان صدای توجه من را جلب کرد .علی اقا علی اقا برگشتم دیدم کسی مرا صدا میکند اما چهره اش را بجا نمی آوردم گفت مگر شما علی آقا نیستید گفتم چرا .شما؟ گفت رضا هستم پسر حاج محمد استاد رودمعجن ۳۰سالی بود ندیده بودمش، تعجب کردم که چطور بعد این همه سال مرا شناخته است .وچه سعادتی نسیبم شده هم زیارت کربلا هم دوست عزیزم رضا استاد ان هم در کربلا .خلاصه اینکه هر کجا که برای زیارت میرفتیم بهم میرسیدیم .سفر پرباری بود ولی حیف که عمر سفر کوتاه است .ان روزها مثل یک خواب زود گذر درذهنم باقی مانده است.یادش بخیر .انشاا… خداوند مردم سوریه وعراق را از شر این گروه تکفیری داعش نجات دهد .وتوفیق زیارت عتبات را نصیب همه هم ولایتیها نمایید انشاا…
—————-
سال ۶۵ بود به عنوان عصو بسیج وارد بسیج مسجد جامع افسریه تو محلی که زندگی میکردیم تهران رو میگم شدم با سنی که داشتم بسیج من رو به عضویت خودش در نمیاورد اما با گریه وخواهش وتمنا واین رو ببین وآن رو ببین وپا در میانی شهید علی اکبر صادقی از دوستانی که در یک کوچه زندگی میکردیم خلاصه موفق شدم وارد بسیج شوم .بعد از آموزش های اولیه خلاصه یک مدتی تو بسیج مسجد فعال شدم یک روز علی اکبر شهید صادقی رو میگم امد درب خونه ما برای خداحافظی گفت علیرضا نمیایی بریم
جبهه منم که آرزویی رفتن به جبهه رو داشتم حاضرشدم که همراهش برم اما به پایگاه محل زندگیمون پایگاه مالک اشتر را میگم رفتیم اما مگه کار به این راحتیها بود اول که از سنم ایراد گرفتند بعد که قانعشان کردیم گفتند باید بروی ورضایت پدر ومادرت رابیاورید من هم سریع به منزل برگشتم وبه سراغ پدرم حاج محمد روشندل رفتم وایشان گفت برو خدا پشت وپناه همتون باشه اما راضی کردن بی بی عصمت به این راحتیها نبود اول کلی گریه کرد بعد با گفتن اینکه خط مقدم نمیرم راضی شد ما رو راهی کردن با رضایت نامه به پایگاه مالک من هم سر از پا نمیشناختم رفتم وکارهای اعزامم رو فراهم کردم .
——————
حاج محمدروشندل در زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی تهران
کوههای رودمعجن
کربلایی عباس روشندل درحال برگشت از کال توقدره رودمعجن
این هم عکس خودم رزمنده دیروز جبهه حق علیه باطل ورزمنده امروز جبهه اقتصادی در بانک سپه
به نام خدایی که هم هست و نیست
و بود و نبودم برایش یکیست
به من داده است نمره ی پنج و شش
به روشندل ما یقینا که بیست
درود بر برادر بزرگوار و رزمنده دیروز و امروز جناب علیرضای روشندل عزیز
خاطزات شیرینی بود امیدوارم همیشه کامتان هم شیرین باشد و ما را در سایت حیتا تنها نگذارید و بیش از این حرفها ما را به فیض برسانید
به حضور شما عرض کنم بسیار خوشحال شدم از اینکه با یک کارمند بانک آن هم از دیار حیتا آشنا شدم و امیدوارم خواسته من را بر آورده نمایید
بنده از شرمندگان دیروز و از رزمندگان امروز و از اهالی ساده لوح روستای فدیهه بوده که از خشکسالی بسیار رنج می برد و نیاز مبرم به مبلغ سه هزار میلیارد تومان وام بلاعوض برای حفر چاه عمیق در روستای فدیهه دارم. آیا امکان پرداخت آن در بانک سپه مقدور است یا خیر ؟ امیدوارم با جواب مثبت یک دل غمگینی را شاد نمائید :gol:
نامه اسرار آمیزی به نام شانس
سلام شاید فکر کنید گفتههای آن کاملاً غیرعقلانی است ولی چیزی را که میبینید نمیتوان انکار کرد!شاید نتیجه آن، فقط و فقط حاصل انرژی مثبت میلیونها آدمی باشه که انرژیشون رو بدرقه این نامه کردهاند
نسخه اصلی در ونزوئلا نزد دختری دانشجو که بنام ماریا است و ارسال کننده اصلی آن است
این نامه تاکنون طبق اخبار رسمی مایکروسافت از ۱۵ ماه گذشته تا کنون ۴۹ بار در دنیا به ۹ زبان چرخیده
شانس برای شما فرستاده شده.با ارسال آن شما خوش شانسی خواهید آورد.کپیها را برای اشخاص بفرستید که فکر میکنید به شانس نیاز دارند.این نامه را نگه ندارید.این نامه باید ظرف مدت ۹۶ساعت ازدست شما خارج شود
شخصی دیگر به نام داریوش محمودی نیا در روز دوشنبه ساعت ۹:۵۰ این پیام را دریافت نمود و بلافاصه آن رابرای ۲۰نفر فرستاد این گونه که او میگوید:پس از فرستادن پیام برای ۲۰نفر ۴روز بعد دقیقا همان ساعت با شرکت در همایشی برنده خودروی پراید شدم همان روز جمعه در قرعه کشی همراه اول برنده ی ۱۰۰ ملیون تومن پول نقد شدم
پس اعتقادتو به این پیام مثبت کن وشانستو امتحان کن
از آنجا که این کپی باید در سراسر جهان بگردد شما باید ۲۰ کپی تهیه نموده و برای دوستان بفرستید پس از چند روز شما یک سورپرایز دریافت خواهید نمود.این یک حقیقت است حتی اگر شخصی خرافاتی نباشید
پال سینگ کارمند اداری بانکی در نپال این ایمیل رادریافت کرد ولی فراموش کرد که این نامه را باید ظرف مدت ۹۶ ساعت ارسال کند. او شغلش را از دست داد؛ کمی بعد نامه را پیدا کرد و ۲۰۰ کپی ایمیل ارسال نمود و پس از چند روز شغل بهتری بدست آورد.
چیزی از دست نمی دهید.انتخاب با شماست!کافیست ایمان داشته باشید!
“متن نامه”
به نام صاحب شانس
“دوست من با نگاه به این نامه شما ابتدا به یاد خالق عشق باشید و این نامه را زمانی که دریافت میکنید به آنچه دوست دارید دست پیدا خواهید کرد. فکر کنید و کسی را که دوست دارید و میدانید گرفتار است با قلبتان برایش دعا کنید تا مشکلات او از طرف خداوند به واسطه شما حل گردد و بعد یک اتفاقی که انتظارش را میکشید و حتی تصورش را نمیکنید برایتان اتفاق خواهد افتاد. با دعا برای آن دوست، برکت بیشتر برای شما خواهد رسید! این یک راز است..راز بقاء انرژی..رازی که در فیزیک و متافیزیک به قانون بقاء انرژی شهرت یافته است”
سلام عرض میکنم خدمت سرورگرامی جناب اقای سلیمان استوارفدیهه
بنده معرف حضورتان هستم علیرضا روشندل فکر کنم بنده را با جناب اقای خاوری که الان در کشورزیبا کانادا تشریف دارند اشتباه گرفتید .اشکالی ندارد اگر محبت فرموده صبر بفرمایید هر زمان که ایشان به کشور بازگشتند .وام ۶میلیاردی
به اتفاق هم گرفته ودرامور بایسته هزینه خواهیم کرد.ممنون از پیام جناب عالی.به امیددیدار :ZZ: :gol:
جناب استوار از شوخی گذشته اگر ازبابت مشکلی که فرمودید کارازدستم برمیاید خوشحال خواهم شد انجام دهم . :gol:
جناب روشندل از مطلب اینطور بر می آید که شما هم مانند بسیاری از دور از وطنان هوای رودمعجن بدجوری هواییتان کرده است. امیدوارم که هر چه زودتر به دیارتان بازگردید.موفق باشید. :gol: :gol:
سلام عرض میکنم خدمت سرکارخانم عبداللهی
تشکر میکنم ازمحبت شما .بنده هرازگاهی توفیق سفر به زادگاهم راپیدا کرده وهمیشه بیاد روستای زیبای خودم رودمعجن هستم .ومدیون الطاف تمام رودمعجنها اعم از اقوام وهم ولایتیهای عزیز .وهروقت توفیق سفربه رودمعجن حاصل شود به روستا میایم.همین الان از رودمعجن به تهران برگشته وچندروزدر روستا بودم ولذت بردم.باتشکر :gol: :gol: :gol: :gol: :gol:
عرض سلام و ادب خدمت جناب روشندل
در خصوص پاراگراف اول نوشتتون از خاطراتتون با حسین مرادی نوشتین که بنظرم احتمالا نام درست ایشان را فراموش کردین چون در کل فامیل مرادی ، حسین مرادی هم سن شما نیست . احتمالا اون دوست شما یا شهید محمد مرادی بودند یا مجتبی مرادی بودند که کمی بزرگتر از شمایند و یا حسن مرادی که ۳ سال کوچکتر از شمایند
خداقوت جناب روشندل
باسلام خدمت جناب اقای مرادی
نمیدانم شاید کلا نام فامیل ایشان را اشتباه بیان کرده ام .در هرصورت ممنون از راهنمایی حضرتعالی هستم :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol:
باسلام مجدد
اصلاح میکنم طبق گفنه دوستان نام صحیح ایشان مرادزاده بوده که متاسفانه الان متوجه شدم که دیارفانی را وداع گفته اند .خدا ایشان را بیامرزد .بازهم ممنون :H:
از ستاد ناحیه سالهای شصت گفتین خوب خاطرم هست واقع در منزل شهید فلاح بود ما در اوایل دوران نوجوانی بودیم تلویزیون کمابیش در رودمعجن بود و هر جایی تصویر نمیداد یادم میاد بعد اظهر های جمعه برای تماشای برنامه های کودک به ستاد ناحیه میرفتیم بچه های زیادی میامدند چیزی شبیه سینما میشد شور و حال خاصی داشت یادش بخیر از شما چیزی در خاطرم نیست اما اقای غنمی و مرحوم مراد زاده و دیگر بچه های ستادی را خوب در خاطر دارم . موفق و منصور باشید همسایه منزل پدری شما در رودمعجن م.ن
سلام چندروز گذشته رودمعجن بودم سعادت یار نشد دوستان قدیمی رو زیارت کنم یادانروزها بخیر .روزهای فوق العاده خوبی بود .متشکرم :gol:
سلام پدر عزیزم خاطرات قشنگی بود منتظر ادامه خاطرات هستیم :gol: :SS:
سلام دختر گلم .به جمع حیتایان خوش امدی .چوب کاری میکنی عزیزم .خاطراتم هیچ قشنگ نیست .سعی میکنم هرچند که نویسنده خوبی نیستم ادامه خاطراتم رو بنویسم. دست گلت دردنکنه. توهم خاطرات خودت رو از رودمعجن بنویس .ممنون :gol: :gol: :gol: :gol: :OG:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوست عزیزم آقای علیرضا روشندل رودمعجنی
خدارا شاکرم که ایران اسلامی ما را از آب و هوای متنوع ایجاد نموده است.
یک جا سرد جای دیگر گرم یک جا رطوبتی جای دیگر …
یک جا سبزو خرم جای دیگر لم یزرع و خشک …
من از روستای رود معجن بی خبرم ایکاش توضیحات کامل از روستایتان درسایت می نوشتی .
یا حی یا قیوم … محمدقربانی
با سلام خدمت دوست ویار دیرینه و دلاورگیلانیم
دوست عزیزم انشا الله توفیق حاصل شود به اتفاق خانواده هایمان سفری به رودمعجن داشته باشیم تا از طبیعت زیبا ودوست داشتنی وموهبت های الهی که در روستایم وجود دارد بهره مند شده ولذت ان را ببریم .به امید ان روز …..
ازشما ممنونم که ما را قابل دانسته وسری به حیتا زدید.
منتظر دیدار مجدد شما در حیتا خواهم بود.
ارادتمند شما
یا رب العالمین…..علیرضا روشندل رودمعجنی :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: :gol: