خواجه خضر
خدا رحمت کند همه پدربزرگ ها و مادربزرگهای از دنیا رفته مان را . زبان شیرینی داشتند و دهانی گرم و گنجینه قلبشون همیشه پر بود از خاطرات و روایتهای شیرین. یکی از اون روایتها رو بارها از زبانشون شنیده بودم. خاطره ای شیرین که وقتی برای بار چندم هم میشنیدم اما باز برایم جذاب بود مخصوصا اینکه دلم میخواست که برای ما هم اتفاق بیفتد. روایتی که توی این مطلب میخوام از زبون اونا نقل کنم مربوط هست به خواجه خضر و گذر اون بر خونه هاشون در قدیمها.
خواجه خضر در نگاه گذشتگا ن ما انسانی بزرگ بوده که بر خانه ها گذر میکرده البته نه همه خونه ها. اکثر مردم آرزو داشتند که خواجه خضر گذرش بر خونه اونها هم بیفته . حتی شنیدم که الان نیز هنوز عده ای بر این باورند که اگر چهل صبح در خانه شان را آب و جارو کنند روز چهلم خواجه خضر گذرش بر اونجا میفته و حاجت خانم خانه رو برآورده میکنه …
اما در گذشته اعتقاد بر این بود که گذر خواجه خضر بر خانه هایی می افته که اهل آن خانه انسانهایی با اعتقاد باشند و ساده زیست. و وقتی هم که خواجه خضر بر آنجا گذر میکرد برکت و روزی در آن خانه چند برابر میشد. دو نمونه آن را من از زبان بزرگترها شنیده ام ولی حتما این حالت بیشتر بوده و افراد دیگری هم هستند که بزرگترهایشان از گذر خواجه بر خانه هایشان روایتهایی داشته باشند.
مادرم نقل میکند از دوران کودکی اش زمانی که مادرش هنوز زنده بوده است روزی مادرش متوجه میشود که ظرفهای حاوی روغن زرد که در خانه انبارشان بوده شروع کرده اند به سر رفتن و همانطور روغن بوده که از این ظرفها خارج میشده است طوری که برای جمع آوری آنها ظرفهایی بیشتری آورده اند. اما این حالت تا زمانی بوده که اطرافیان چیزی متوجه نمیشده اند یعنی وقتی اطر افیان با خبر می شده اند دیگر از آن حالت خبری نبوده است. و اعتقاد بر این بوده که خواجه خضر بر خانه شان گذر کرده است.
اما مشابه همچین حالتی نیز در خانه یکی دیگر از نزدیکان اتفاق افتاده به طوری که ظرفهای حاوی شیره موجود در انبارشان به قدری سرازیر میشود که برای جمع آوری آنها از ظرفهای دیگر استفاده میکنند اما در آنجا نیز همزمان که دیگران باخبر می شده اند این حالت از بین می رفته است.
حالت دیگر که نشان از روزی و برکت بوده وجود مار سفید در خانه بوده است. طوری که گاهی مار سفیدی را مشاهده میکرده اند که در انبارشان چنبره زده اما چون آن را نشان روزی و برکت میدانسته اند به او کاری نداشته اند و تا زمانی که آن مار در آنجا بوده ثروت و برکت از آن خانه بیرون نمیرفته است.
اما خواجه خضر کیست؟
خواجه خضر جزو آن سه پیامبری میباشد که از دنیا نرفته است و تا زمانی که قیامت شود زنده است.
حضرت عیسی ، حضرت الیاس و حضرت خضر آن سه تن هستند که به اذن خداوند و هر کدام بنا به دلایلی زنده هستند .
حضرت خضر به همراه حضرت الیاس و ذوالقرنین( پسرعموی خضر و جهانداری آگاه که در کارهایش از خضر مشورت میگرفت) به دنبال آب حیات رفتند اما ذوالقرنین به آن نرسید و حضرت خضر و الیاس از آن چشمه نوشیدند و عمر ابدی یافتند.
خضر به معنای سر سبزی است چرا که او بر روی هر زمین خشکی که قدم میگذاشت آن زمین سرسبز و خر م میشد و این از معجزات آن حضرت بود.
حضرت خضر همان کسی است که حضرت موسی در جستجوی او به مجمع البحرین رفت و برای حضرت موسی شروطی گذاشت که در صورت انجام آنها همراه او بماند اما چون موسی صبر نکرد در میان راه از او جدا گشت.
از امام رضا (ع) روایت شده است که :
حضرت خضر آب حیات نوشید و او زنده است تا در صور بدمند و زود است که خضر را مونس قائم آل محمد گرداند وقتی که آن حضرت از نظرها غایب است رفیق آن حضرت گردد.
درود :SS: بسیار جالب بود واسم و چیزایی بود که تا حالا نشنیده بودم و الان فکر نکنم کسی دوست داشته چهل روز جارو بزنه که مار سفید ببینه تو خونش!
موفق باشید :gol:
درودخانم عبداللهی
دقیقاً مطالبی که در خصوص روغن وشیره ومار سفیدکه نامق به آن مار برکتی می گفتند در فرهنگ روستاهای همجوار مانند هم است ونیز قضیه ی حضرت خضر .
البته این بیشتر منتج میشد از خلوص ویکرنگی انسانهای بی آلایش آن موقع که با این تفکرات قداست خاص در این راستا پیرامون اینگونه اعتقادات قائل بودند اما متأسفانه در کنون خیلی کم پیدا می شوند افرادی که در چنین فضاهائی دنبال گم گشته ای بگردند.در هر حال یادی بود از گذشته واعقادات پاکشان.
پویا باشید وسال نودوسه برایتان وسعت سبزی از بهتیرن رویش ها وشکوفائی بهیترین جوانه ها باشد
بدرود
به نام خدا
درود بر شما
یادی از نیاکان کردید و موضوع جالبی را یاد آور شدید دست شما درد نکند و اما به نظز این حقیر زمانی گرفتاری انسانها زیاد شد که از اعتقادات پاک خود فاصله گرفتند نیاکان ما بسیار به رزق و روزی حلال توجه داشتند چند سال پیش کتابی خواندم تحت عنوان فضیلتهای فراموش شده که شرح حال حاج ملا عباس تربتی بوده و توسط فرزند ایشان به نام حسینعلی راشد نوشته شده بود و زندگی امروزمان را وقتی با حاج ملا عباس مقایسه میکنم میبینم اگر آنان مسلمان بوده اند ما چه هستیم و باید خدا را شکر گنیم که همین دو قوطی روغنی که بابت سبد کالا گرفته ایم بخار نشده است . بنابر این وقتی انسانها آنقدر پاک باشند یقینن از در و دیوار هم خیر و برکت سرازیر است و دبه های روغن و شیره سر ریز میشود و اخیرا هم در خبرها داشتیم که یک نفر از مقامات دولتی بدون اینکه به ماموریتی برود دوازده میلیارد تومان بابت ماموریتی که نرفته و پانصد و سی میلیون تومان بابت هزینه غذایی که نخورده دریافت کرده است. :gol:
نگویمت سخنی و نمیکنم کَل کَل
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
با سلام خدمت سرکار خانم عبدالهی با تشکر از مطلب حضرتعالی
بهر صورت پیدا کردن مار سفید کار سختی نیست اگر فکر می کنید برکت سرازیر می شود با حاج آقا عبدالهی صحبت کنید، سال جدید،به عنوان عیدی یک عدد مار سفید به منزل اوحداو بیاوریم
جناب یاورنیا خوشحالم که استفاده بردین. اما چهل روز آب و جارو زدن برای مار سفید نبوده بلکه برای خواجه خضر بوده هرچند که با زندگیهای آپارتمانی الان دیگه کسی این کار رو هم نمیکنه.متشکرم :gol: :gol:
جناب آقای محزونی من هم سال جدید را پیشاپیش خدمتتان تبریک میگم. بله فکر میکنم این اعتقادات مربوط به فرهنگ اکثر روستاها در گذشته بوده است. اما متاسفانه امروز دیگه از این اعتقادات حتی در بین روستاییان نیز خبری نیست چون دیگه از اون صفا و خلوص و حلال بودن رزق و روزیها خبری نیست. وقتی کسی آنقدر اعتقاداتش قوی و خلوص نیت داشته باشد هیچ امری در زندگی او غیر ممکن نیست. متشکرم :gol: :gol:
جناب استوار ممنون از لطفتان. دقیقا همینطور که فرمودین هست و اگر به خاطر صفا و خلوص برکت به این صورت به خانه ای سرازیر شود اصلا جای تعجب ندارد چرا که عجیبتر از این اتفاقات نیز پیش آمده است. در خصوص کتابی که فرمودین من هم آن را خوانده ام و من هم همین نتیجه را گرفتم که اگر آنها مسلمان بوده اند پس ما چه هستیم. باز هم متشکرم. :gol: :gol:
جناب آقای نیکوعقیده ممنون که برای مطلب وقت گذاشتین. اما در خصوص مار سفید که فرمودین به نظرم بهتره که گذر خواجه به اون طرفا بیفته :YY: تا مار سفید :N: چون فکر کنم اگه امروز همچنین ماری به خانه هر کسی رود قبل از اینکه فکر کنند مایه برکت است با بیل و … به جانش بیفتند همانطور که بارها در منزل های اوحداوو همچنین حالتی پیش آمده است. باز هم متشکرم :gol: :gol:
سلام و عرض ادب خدمت نجمه خانم. آفرین بر شما که علیرغم مشغله های زیاد دم عید و خانه تکانی و.. حیتا را تنها نمی گذارید.
مطلب جالبی بود . من که به شخصه اولین بار بود این داستان را می شنیدم . نمی دانم چرا نشنیدم. شاید جناب خضر فقط از اوحداوو عبور می کرده و با ای حداوویها دمخور نبوده.
بهرحال اینگونه داستانها چه واقعیت باشد و چه افسانه و ریشه در تخیلات داشته باشد، برای تقویت باورهای دینی در زمان خود بسیار مفید و موثر بوده است.
سلام ودرودبرشما مطالب زیبای شما نشانه ازقلم توانای شماست نوشته هایتان زیبا بوداگر چه نمیشناسمتان حدس زدم رودمعجنی اصیل باشید که برای رودمعجن زیباقلم میزنید وگذشتهای رودمعجن را برای ما که نشنیده ایم بازگو میکنید موفق باشید
سلاموعرض ادب و خسته نباشید.افرین دایی جان.من قبلا شنیده بودم این جریانات را.ولی از شنیدن دوباره ی ان هم لذت بردم.کِیف میکنم که اینقدر فعال هستی.سرزنده و پایدار باشی.ضمنا باید به عرض دوستان برسانم که حضرت خضر از همه جا عبور میکرده ولی داوحدی اوو توقف هم داشته است چون خلوص اوحدی اووی چیز دیگریست.متشکرم.
چه دنیای پر افسانه و رنگین و سرشار از تخیلی بوده این دنیای قدیمِ راز زدایی نشده با عقل!
البته یک نکته را یاد اوری کنم که در زمانه ی ما نه تنها از خواجه خضر خبری نبود بلکه قضیه کاملا بر عکس بود مثلا من چندین بار به صورت «خپکی» جهت دزدی از سر کیسه های آلوچه «خوشکِ » وبردن به «دکُن آقا محندعلی» و وفروش بعنوان الوچه ی «بجَیی» به خنه ی «تی حولیمه» مراجعه کردم و هر بار کیسه ها را خالی تر از بار قبل میافتم.از انجا که هر بار که میخواستم دزدی کنم جلو طمع خودم را میگرفتم و به قدری از سر کیسه بر میداشتم که قضیه خیلی سه نباشد لذا فهمیدم علاوه بر من دست دزد دیگری هم در کار است. بعد از تحقیق و تفحص زیاد متوجه شدم من از سر کیسه میدزدم و موشها هم از ته کیسه سوراخ کرده اند و می دزدند.لذا آلوچه های ما نه تنها سر ریز نمیشد بلکه از سرو تهش کم هم میشد و انصافا اگر خواجه خضر هم در ان حوالی پیدا میشد گمان نمیکنم از پس من و موش بر می امد!!
خدا قوت حضرت نجمه.
احسنت،جالب بود حال شاید خواندن این روایتها در زندگی این روزهای ما تلنگری باشد که ساده زیستی بهترین مدل زندگیبست، اسایش زندگی گذشتگان برای من حسرتی است که شاید نتوانم تجربه کنم نمیدانم برای شما نیز اینگونه است، عشق سرزندگی محبت …شعار زندگیشان بود ما شعارمان چیست؟ پایدار باشید
سلام خدمت راضیه خانم. چه عجب شما را ملاقات کردیم. ظاهرا مشغله شما خیلی بیشتر است اما باز جای شکر که برای مطلب من وقت گذاشتین :VV: . حتما اگر از مادر یا پدرتان بپرسید این داستان را برایتا تعریف خواهند کرد. اما اینکه گفتین تخیلات من اینجور فکر نمیکنم چون این اتفاق برای مادربزرگم افتاده و من از پدرم هم که در خصوص خرافات یا واقعیت آن پرسیدم گفتند همچین چیزی وجود داشته و این هم مربوط بوده به خلوص و اعتقادات عمیق و حلال بودن زندگی مردم قدیم اما اینکه حتما اونرو به خواجه خضر نسبت بدهیم ممکن است اینطور نباشد و بالاتر از آن امام زمان هست. متشکرم :gol: :gol:
اندیشه عزیز بسیار سپاسگذارم از این همه لطف . من فقط انچه را شنیده ام بازگو میکنم چون خودم توی رودمعجن زندگی نکرده ام اما پدر و مادرم که بزرگ شده آنجا هستند خیلی میتوانند کمک کنند به یادآوری روایات گذشته و زنده شدن آنها برای نسل جدید. خیلی خوشحالم که نوشتن این نوشته ها سودمند واقع شده و مورد استفاده قرار گرفته است. متاسفانه من هم شما را نمیشناسم اما مطمئانا از رودمعجنی هایی هستید که علاقه مند به ریشه و اصل خود هستند.متشکرم :gol: :gol:
سلام دایی جان. متشکرم از لطفی که داری . همینطور که گفتی خواجه خضر از همه جا عبور میکرده و سند آن همین روایت دوم مربوط به شیره هست که در منزل یکی از بزرگان در اوحداو پیش آمده. اما به قول شما صفای این حد اوو یه چیز دیگه است :YY: :VV: . سپاسگذارم :gol: :gol:
جناب علی آقا ممنون که وقت گذاشتی. اما من فکر میکنم که دنیای امروز ما افسونتر و رنگینتر هست تا دنیای قدیم و متاسفانه دنیای امروز میخواد همه چیرو با عقل بسنجه غافل از اینکه خیلی اتفاقات چیزی فراتر از عقل و درک آدمی هست وهمانطور که توی نظرهای قبل گفتم این اتفاقات به نظرمن افسانه نیست اگه بابابزرگ اینقدر اخلاص داشته که میتونسته عملی به اسم (( اوسوو)) انجام بده ،پس به خاطر همین خلوصش برکت کردن اموالش حالا چی به اسم خواجه خضر و یا هر چیز دیگه که بشه اسمش رو گذاشت نمیتونسته عجیب باشه. همونطور که خیلی داستانهای عجیبتر از بزرگانی توی کتابها خوندیم که به خاطر اخلاص عمیقشان اتفاقاتی رخ میداده یا کارهایی میتونستن انجام بدن که برای ما عجیب و غیر قابل باور هست. حالا من نمیخوام بگم که اینهایی که خواجه گذرش به خونشون میفتاده خیلی آدمهای با اخلاص و خوبی بودن اما همینقدر میدونم که در این حد مالشون پاک و حلال بوده که گذر بزرگی به خونشون بیفته.
من هم یک نکته رو یاداوری کنم که به نظرم خواجه توی همون نسل بچگی پدر و مادرهای ما گذرش به خونه ها میفتاده و بعد به نسلهای بعد که رسیده کم کارتر شده و حالا توی نسل ما کلا خونه نشین شده و بازنشسته :YY: . باز هم متشکرم :gol: :gol:
ناشناس عزیز ممنون که توجه کردین. این حسرتی که فرمودین متاسفانه یا خوشبختانه برای اکثر ما وجود دارد و متاسفانه روز بروز عمیقتر میشود چون زندگیها روز به روز رنگینتر و پیچیده تر میشود. متشکرم :gol: :gol:
یعنی این قضیه هایی که تعریف کردین واقعی بود
تو روستای خودمون اتفاق افتاده !!!!!
خیلی جالب بود
کاش خواجه خضر سری هم به مازند….
سلام وخسته نباشید خدمت خانم عبداللهی یعنی اینا حقیقت داشت پس دعا کنین سمت خانه ماهم بیاید این جناب حضرت خضر خدا از بزرگی کمش نکنه چقد آدم خوبیه….
سلام و خسته نباشید به این همه تلاش و کاوش شما نجمه خانم. واقعا جالب بود. من فکر می کنم همان عقاید پاک و ساده اندیشی و ساده زیستی گذشتگان بوده که فراوانی نعمت و برکت رو همراه داشته. کاش تو روزگار امروز ما هم بشه به این اندیشه های پاک رسید. متشکرم :SS:
سخن از اب و جارو میشد
از بوی خاک نمدار بیهوش میشدم
به فصل بنفشه ها نزدیک
وقتی برگ برگ اسفند …..
ورق ورق شد از دفتر سال
چندی بیش نمانده
به این پارسال.
پیشاپیش نوروز بر شما ودیگر دوستان حیتا مبارک. یاحق
خانومی که شما باشی خانم عزیز خدمتتون عرض کنم که من آنچه رو که از زبان بزرگترها شندیم نقل قول کردم و میگن که قدیمها از این اتفاقات زیاد می افتاده و تنها مختص روستای ما نیست همانطور که جناب محزونی گفتن توی روستای اونا هم چنین چیزهایی بوده. همه این آرزو رو دارن که حضرت خضر به اونا هم سری بزنه ولی بعید میدونم با این زندگیهای الان دیگه این اتفاق بیفته. متشکرم :gol: :gol:
سلام خدمت شما جناب عباسی. متشکرم. مطمئنا حضرت خضر یکی از اولیای خدا هستند و از بزرگان و از معجزات ایشان این بوده که روی زمین خشک که پا میگذاشتن اونجا سرسبز و خرم میشده. به نظر من بهتره کلیه دوستان یه تحقیقی در خصوص این پیامبر خدا داشته باشند و اینطور متعجبانه در خصوص ایشان صحبت نکنند. اما اینکه برکتهایی که در بعضی خانه ها مایه تعجب میشده در قدیم مربوط به گذر ایشان بوده یا نه خدا عالم است! :gol: :gol:
سلام خدمت محبوبه خانم عزیز. متشکرم از لطفتان. این حرف شما نیز کاملا درست است که همون عقاید پاک بوده که باعث فراوانی نعمت میشده. باز هم ممنونم از توجهتان :gol: :gol:
جناب نیکوعقیده از شعر زیبایتان بهره بردیم. من هم پیشاپیش عید رو خدمت شما و خانواده محترمتان تبریک میگم. متشکرم :gol: :gol:
درود برنجمه عزیز.مطلبت بسیار زیبا و البته متفاوت از سایر مطالب پیش بود.درود بر قلم توانات.خصوصا این قسمتش که نوشته بودی خواجه خضر جزو آن سه پیامبری میباشد که از دنیا نرفته است و تا زمانی که قیامت شود زنده است خیلی برام جالب بود. :gol:
فروغ عزیزم ممنون که وقت گذاشتی و سپاسگذار از لطفت. خوشحالم که مطلبم سودمند واقع شده. :gol: :gol: