قالیبافی در رودمعجن
قالیبافی یکی از مشاغل اصلی در گذشته در رودمعجن بوده که متاسفانه طی چند سال اخیر رونق آن رو به کاهش رفته و در صد ناچیزی از مردم در رودمعجن به این امر اشتغال دارند. به همین علت گزارش کوتاهی از این شغل در طی سالهای گذشته و امروز و همچنین جزییات مربوط به آن تهیه کردم تا هم بهتر با این شغل آشنا شویم و هم تا حدودی به علت کاهش رونق آن پی ببریم که امیدوارم مورد توجه دوستان قرار گیرد.
خانم اعظم رشیدی یکی از بافندگان قالی در رودمعجن هستند که تقریبا بیشتر سالهای زندگی خود را مشغول به این کار بوده اند. به گفته ایشان هم اکنون حول و حوش ۵۰ نقر در رودمعجن مشغول به قالیبافی هستندکه از جمله میتوان به خانمها: خدیجه رستگار – زهرا آرام – زهرا غلامی – زهرا امیری- راضیه کارگر (که جزو قالیبافان نمونه در رودمعجن هستند)و همچنین خود ایشان اشاره کرد واز میان آقایان نیز میتوان به
آقای احمد اکبری که به همراه همسرشان مشغول به این کارند و از نظر تعداد انجام کار نیز نسبت به دیگر بافندگان در اولویت قرار دارند و همچنین آقای نعمت غلامی که ایشان نیز به همراه همسرشان مشغول به انجام این کارند و …اشاره کرد.
خانم اعظم رشیدی تقریبا حدود ۲۰ سال است که مشغول به انجام این کارند یعنی حدودا از سال پنجم ابتدایی به بعد و تا امروز که با وجود ۲ فرزند همچنان این کار را انجام میدهند و به گفته خود ایشان این کار را با علاقه تمام انجام میدهند و کلا قالیباقی را دوست دارند.
قالیبافان رودمعجن هم اکنون برای شرکت فرش کاشمر کار میکنند.
از ایشان میپرسم چرا رونق قالیبافی در رودمعجن کم شده آیا مردم دیگر به پول آن احتیاج ندارند یا علت دیگری دارد؟
ایشان در جواب میگویند علت اصلی کم رونقی مربوط به دستمزد کمی است که برای بافت میدهند. به طور مثال برای بافتن یک قالی ۶ متری حدود ۱ میلیون تومان دستمزد میدهند که این باید حداقل به ۱/۵ میلیون اقزایش یابد چون بافتن قالی کار سختی است و زمانبر نیز میباشد و رقبت مردم برای بافت قالی با دستمزد پایین کاهش یافته است.
هم اکنون در رودمعجن صنایع دیگری نیز باقته میشوند همچون پلاس ، گلیم،خورجین،توبره،جوال و …که البته افراد معدودی مشغول به انجام آن هستند.(قابل توجه دوستان تنها تفاوت پلاس و قالی در مواد اولیه آن است که در قالی نخ و پشم به کار میرود و لی در پلاس نخ و پارچه).
تشکر از خانم اعظم رشیدی که این اطلاعات را در اختیار ما گذاشتند.
اما بد نیست که با صنعت قالیبافی در گذشته نیز آشنا شویم. پای صحبت خانم طلعت باخدا مینشینیم تا کمی از گذشته برایمان بگویند.
بر خلاف امروز در گذشته حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ نقر مشغول به انجام این کار بوده اند.
اولین کسی که دار قالی را در رودمعجن برپاکرد خانم بتول عباسی بوده اند که اولین دار قالی نیز در خانه مرحوم حاج اسماعیل عبداللهی و بعد مرحوم حاج عباس قانعی و همچنین به ترتیب در خانه های دیگران برپا میشده است .
در گذشته مردم به دو صورت این کار را انجام میداده اند عده ای برای خود میبافتند و عده ای هم برای شخصی به نام حجی نعمت میبافتند. حچی نعمت کدخدای ده بوده اند و حدود ۲۰ تا قالیباف و کارگر داشته اند که مزد بافتن این کارگرها به جای پول خورد و خوراکشان بوده است.
از جمله افراد نمونه در قالیبافی در گذشته مرحوم حاج علی اکبر ایزدی ، مریم رستگار و … بوده اند و خود خانم طلعت باخدا نیز از جمله افراد ی بوده اند که بیشتری قالی را بافته اند.
یکی از تفریحاتی که در گذشته بعد بافتن قالی انجام میداده اند این بوده که در روزهای جمعه که تعطیلی از کار محسوب میشده دسته جمعی به چشمه حیتا میرفته اند و از صبح تا غروب آنجا میمانده اند و مشغول شستن لباس و پختن نهار و … میبوده اند و ان روز را دور هم به پایان میرسانده اند که تفریحی بسیار دلنشین و به یادماندنی بوده است.
تشکر از خانم طلعت باخدا جهت اطلاعات مفیدشان.
در پایان بد نیست که قسمتهای مختلف یک قالی را بشناسیم هر چند که اکثر افراد با آن آشنایی دارند .
دافه: گره هایی که با رنگهای مختلف در یک رج کامل بافته میشوند با این وسیله در جای خود محکم میشوند.
تقه: نمای کار برای آماده شدن و بافت سری بعد به این وسیله انجام میشود.
پکی(قلاب): کار بافتن را انجام میدهد.
چوب بالای قالی(چوب پیرمه)
چوب وسط قالی(چوب گله): که برای این که دست بافنده به راحتی به زیر تار و پودها بالا و پایین رود در زیر چوب گله زیر سری میگذارند.
چوب نورد: دو پایه که بالا و پایین قالی را نگه میدارد
بازو یا باهو: دو چوب بغل قالی
دم کوب :یک تخته باریک در اول کار که برای شروع کار استفاده میشود.
نقشه: بر اساس آن طرح قالی بافته میشود و بر اساس گویش استاد کار به طور مثال( سر جلو، سر اول، تا به جا، روش چینده که برای بافندگان قالی کاملا آشناست.
به امید اینکه دوباره شاهد رونق قالیبافی و صنایع رو به فراموشی رفته در رودمعجن باشیم . دوستان اگر اطلاعات بیشتری دارند در بخش نظرات دریغ نفرمایند.
(تشکر از خانم فروغ مرادی که در نگارش این گزارش کمک زیادی کردند.)
بنام خدا/ سلام. سرکار خانم عبدالهی از اینکه یکی از صنایع از یاد رفته را مورد کنکاش قرار داده اید از شما ممنونم. حضور شما عرض کنم این صنعت که با هنر ادغام شده در گذشته نه تنها در رودمعجن بلکه در اغلب روستاها رونق خوبی داشت و هر کس در منزل خودش میتوانست در آمدی کسب کند و اغلب نوجوانان با کسانی که کارگاه داشتند فرار داد میبستند یکساله هم مزدی دریافت میکردند و هم پس از یک سال خود استاد میشدند و سال قرار داد که تمام میشد یا شراکتی با کس دیگر کارگاه میزدند یا برای افرادی مثل مرحوم حاجی نعمت با مزد استادی کار میکردند. و اوج کارگاه های قالی بافی بر میگردد به سالهای ۵۴ و ۵۵ . و اما کم کم بر اثر ازدیاد قالیهای ماشینی و از طرفی راحت طلبی جوانان و بعد زیاد شدن رقیبانی مثل چین و هند و…باعث شد تا این هنر و صنعت ایرانی به جایی برسد که میبینیم.و دلایل دیگر که از بحث ما خارج است. :SS: :gol:
درود بر شما و خانم مرادی
مطلب کاملی بود و جای هیچ حرف و حدیثی رو باقی نمی گذاشت، از اون مطالب “از تولید به مصرف” بود که زحمت زیادی هم براش کشیده شده بود، همونجور که خودتون هم اشاره کردین یه گزارش کامل بود.
حیتا باید به سمتی بره که از این دست مطالب بیشتر بشه در سایت، یعنی سایت تولید کننده و منبع اطلاعات باشه نه اینکه خودش یه مصرف کننده باشه.
متاسفانه قالی بافی هم مثل سایر صنایع روستایی جزو تولیداتی هست که سودش به جیب واسطه ها میره و همین باعث شده بافتن قالی بافی دیگه مانند قدیم مقرون به صرفه نباشه. دولت هم مانند سایر بخش ها نظیر کشاورزی و دامپروری کار خاصی برای رفع این مشکل انجام نداده. اگه حتی ۶۰ درصد از فروش نهایی به دست تولید کننده برسه نتیجش رونق بخش های مولد در روستا و کار آفرینی و … میشه. که با وضعیت فعلی کشور باید بیشتر به این بخشها توجه بشه.
بچه که بودیم هر خونه ای که میرفتیم صدای دم کوب بود که به نوعی نقش نوازنده رو برای نقشه خون بازی میکرد و ترکیب این دوتا جزو قشنگترین آهنگ هایی بود که هنوزم در خاطرم باقی مونده…..
بسیار سپاسگذارم از جنابان استوار و امیدوار و خوشحالم که مطلبم مورد توجه مدیر گرامی قرار گرفت. دوستان دیگر نیز میتوانند در مورد صنایع دیگری که در روستا وجود داشته یا دارد تحقیق کرده و مطلب بگذارند. خوبه که همه دوستانی که نظر میدهند آنچه را که به نظرشان علت کم رونقی این صنعت است را بیان کنند . :gol: :gol:
:SS:
واقعا جای تشکر داره . این مطلب هم جزء معدمد مطالبی بود که واقعا تهیه شده بود و روش کار شده بود . اگر چه دارای نواقصی بود اما زحمت و دقتی که در تهیه مطلب صرف شده بود واقعا جای تحسین داره.
دوران راهنمایی خیلی به قالیبافی علاقه مند شدم تا جاییکه وقتی وجبور بودیم یه حرفه یا صنعت رو عملی انجام بدیم من اون رو انتخاب کردم. یه دار قالی در ابعاد کوچیک یکی از رودمعجنی ها ساخت و با یه نقشه کوچیک و…. دار رو تحویل مدرسه دادیم انقدر خوشمزه شده بود که دیگه تحویل ما ندادن هنوز دنبال فرصت میگردم برم مدرسه بگیرمش.
دو تا سوال هم راجع به نوشته تون دارم:
۱-واقعا با این اوضاع بد اقتصادی دستمزد یک میلیون تومانی بجای یک میلیون پانصد هزارتومانی قابل تامل نیست ؟>
۲- واقعا اولین دار قالی در منزل حاج اسماعیل عبدالهی برپا شد؟
بنظرم اگر روی نقشه به خوبی کار شود و نقشه های هنری و خاص بافته شود قیمت و خریدار هر دو افزایش می یابد .
ممنون از آقا مجتبی بابت توجهی که داشتن. در خصوص سوال اول بگم که من بیتقصیرم :soot: این عین گزارشی بود که تهیه شده بود وقتی علت کم رونقی رو پرسیدم جواب این بود و در خصوص سوال دوم بازهم عین گزارش تحویل داده شد ضمن اینکه من قبلا هم این موضوع رو از بزرگترها شنیده بودم. در خصوص نظرتون هم فکر میکنم نظر خوبیه ولی این بستگی به ذوق و هنر بافندگان رودمعجن داره که با توجه به اینکه اکثر آنها برای درامد میبافند و با توجه به محدودیت امکانات کمتر به دنبال خلق یک اثر هنری هستند . :gol: :gol:
ممنون نجمه خانوم که مارو با تاریخجه ی قالیبافی رودمعجن آشنا کردین.واقعأ قالی بافی جز حلال ترین پول هاست ،جون خیلی زحمت داره.ممنون
با سلام وخسته نباشید به نجمه خانم گل واقعا دستت درد نکنه با وجود اینکه کم پیدا شده بودی ولی دست پر اومدی خیلی گزارش جامع وکاملی بود هنر قالی بافی از هنراییه که خیلی دوست داشتم توش پیشرفت کنم ولی به جز همون گره که با پاکی یا قلاب انجام میدن بقیه شو بلد نیستم.از عواملی که دیگه قالی بافی رونق نداره همون دستمزد کم وتاثیراتی که بافتن قالی روی کمر وچشمهای بافنده میگذاره که باعثش اصولی نبودن کارگاهها هم میتونه باشه ونبودن نور کافی که بازم همش برمیگرده به پووول؟ :SS: :SS: :SS: :gol:
اگه بخوام نمره بدم این مطلب نمره ۱۷ یا ۱۸ رو میگیره! ۱۷ یا ۱۸ این روزا تو حیتا نمره خیلی خوبیه، پس تشکر می کنم بابت این مطلب عالی که واقعا روش کار شده.(فک کنم یه ۵، ۶ نفری روی این مطلب کار کردن!!)
البته چند روز پیش مطلبی رو در این رابطه خوندم که نوشته بود درآمد حاصل از فروش فرش های دست باف در چند هفته اخیر ۳برابر شده! ولی با همه این حرفا فک نمی کنم کاهش رونق این حرفه در رودمعجن درآمد پایین اون باشه.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت خانم عبدالهی و همچنین فروغ خانم مرادی
البته دوستان نظرات کاملی رو ارائه کردند و جای هیچ بحثی نیست فقط در مورد اینکه هنر قالیبافی از رونق کافی برخوردار نیست یک سوال از همه دوستان دارم :
کدامیک از ما که اینهمه واسه این کم رونق شدن ابن حرفه بظاهر ناراحت هستیم حاضر میشویم وارد این حرفه شویم؟
یکی از بدیهای نظر دادن به صوت ته دیگانه اینه که همه همه چیز رو گفتن و حتی ته دیگ رو هم بالا اوردن و وقتی ادم از راه میرسه فقط باید با انگشتش روغنها ته دیگ رو «والیشه» تازه اونم اگه روغنی مونده باشه برای «والیشتن».از اونجائیه که مطلب کاملا تولید داخل بود بسیار بسیار به دل نشست.مطلبهایی که تولید خود نویسنده است با همه ی کاستیها واشکالاتی که میشه بهش گرفت اما واقعا به دل میشینه و لذت حسابی نصیب ادم میکنه چون میدونه پشت هر سطری که نوشته شده زحمتی کشیده شده.از این نظر واقعا خدا قوتتان بده که باز هم از این کارها بکنید.
در مورد دلایل افت صنعت قالی بافی که حکایتیست پر اب چشم و ادم اگر بخواد صحبت کنه صحبتش میشه مثنوی هفتاد من کاغذ و همش هم بیهوده.بگذریم.ولی این گرانی دلار با همه ی مضراتش یک سودی که داره اینه که تولید داخلی رو مقرون به صرفه کرده البته اگر مواد خامش هم تولید داخل باشه.فرش هم توی این وا نفسا(مخصو فرشهایی که صادر میشن ) قیمت خوبی پیدا کردن که این خودش میتونه انگیزه ای باشه برای تولید کنندگان.(الته خوب اینا همش حرفه. گاهی مشکلات چنان پیچیده و در هم تنیده هستند که ادم بلاخره نمیدونه سر این کلاف سر در گم کجاست)
باز هم خدا قوت درست و حسابی خدمت شم نجمه خانم. :SS:
درود به نجمه خانم و هیات همکار. بنده هم تحسین می کنم شما رو . واقعا مطلب مفید و موثری بود. همینکه براش وقت گذاشتی و زحمت کشیدی خیلی ارزش داره.
و اما در خصوص قالی بافی در رودمعجن . بنظرم این کار بیش از آنکه به عنوان یک صنعت و شغل در رودمعجن مطرح باشد ، به عنوان یک حرفه و شغل دوم می توان از آن یاد کرد . چون اکثر کسانی که به این کار مشغولند شغل اولشان کشاورزی و باغداری است که پس از اتمام این کارها و بیشتر در فصل زمستان که کار کشاورزی نیست ، به قالیبافی می پردازند و دلیل دوم اینکه باز هم اکثر کسانی که به این کار مشغولند خانمها هستند که بعد از انجام کارهای خانه و دیگر کارها در فرصتهای بیکاری به این کار می پردازند .
و اما در خصوص افت رونق آن در سالهای اخیر واقعا همینگونه است و از جمله دلایل این افت می توان به دستمزد پایین آن از طرفی و بهبود سطح رفاه و معیشتی مردم و ایجاد درآمدهای دیگر از قبیل یارانه و … اشاره کرد و دلیل دیگر اینکه در گذشته و تا همین ۱۰ سال پیش اکثر خانواده ها فرزندان خود بویژه دختران را پس از اتمام تحصیلات ابتدایی از ادامه تحصیل بازداشته و مجبور به قالیبافی می کردند ولی امروز از طرفی آمار جمعیت کاهش یافته و از طرفی همان تعداد کم دانش آموزی که در روستا وجود دارند با اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر مشغول می شوند و دیگر هیچکس از تحصیل بازداشته نمی شود که بخواهد به قالیبافی بپردازد.
در ضمن خدمت جناب آقا مجتبی عرض می شود که منظور از درآمد یک میلیون تومانی در قالیبافی درآمد حاصل از بافتن یک تخته فرش کامل است که حتی بوسیله ماهرترین بافندگان هم چند ماه و حتی یک سال طول می کشد
سلام و خسته نباشید خدمت نجمه خانم.گزارش خیلی خوبی بود.پرداختن به موضوعات مرتبط با روستابرای همه جالبه.چه خوبه کسانی که این توانایی را دارند دریغ نکنند.
بعضی افرادی که در گذشته قالیبافی کرده اند و در این کار واردند الان تابلو فرش هم میبافند که بیشتر با ذوق هنری سروکار داره البته درآمدخوبی هم داره.
خیلی عالی بود نجمه خانوم :gol: :SS: :SS
متشکرم فرزانه خانم و هم جنین تبسم عزیز که هنوز افتخار آشنایی با شما رو از نزدیک پیدا نکرده ام. :gol: :gol:
@علی اکبر ایزدی
جناب علی آقا ممنون که نظر دادین چون ظاهرا برای هر کی که نظر میدین افتخار بزرگی نصیبش شده :YY: . البته ۵، ۶ نفر که نه بلکه دو نفر بودیم که گزارش رو تهیه میکردیم و دو نفر هم بودن که گزارش ازشون تهیه شد که جمعا شدیم ۴ نفر :VV: . اما همین نشون میده که برای تهیه همچنین گزارش کوچیکی که اینقدر آدم الاف میشن پس کارهایی که توی رده های بالا انجام میشه واقعا چقدر زحمت داره که ما همینجوری راحت ازشون میگذریم و راحت هم عیب و ایراد میگیریم.
@حسین مرادی
جناب حسین آقا از شما هم ممنون که نظر گذاشتین. اما باور کنید خود من یکی از افرادی هستم که خیلی مایل به انجام این کار هستم و همچنین کارهایی مثل گلیم و پلاس بافی و … اما هنوز شرایط انجام این کار هابرایم پیش نیامده و شاید هم زیاد پیگیر نبوده ام فقطهمینقدر میدانم که خیلی علاقه مندم. :gol:
@علی نجفی
جناب علی آقا از شما هم سپاسگذارم. قبول دارم مطلب کم و کاستی خیلی داره یعنی اصلا از نظر خودم گزارش خیلی جامع و پرباری نبود واطلاعات زیادی در اختیار دوستان نذاشت اما از دوستان انتظار داشتم که اگر اطلاعات بیشتری دارند که در مطلب بیان نشده توی نظرات ذکر کنند که کم و کاستی تا حدی جبران شود ولی فکر نمیکردم که این مطلب مختصر اینقدر مورد توجه دوستان قرار گیرد و انشاا… سعی میکنم که در خصوص صنایع دیگر هم تحقیق کرده و گزارش تهیه کنم البته بد نیست که دوستان دیگر هم پیگیر باشند. :gol:
@مرادی
ممنون خانم مرادی عزیز. من هم موافقم با شما که در گذشته جمعیت بیشتری در رودمعجن بودند. هم درآمد خانواده ها پایینتر بود و هم تعداد فرزندان بیشتری داشتند و ادامه تحصیلات فرزندان دختر هم زیاد رواج نداشت لذا بعد اتمام پنجم ابتدایی خیلی برایشان به صرفه تر بود که دختران قالی ببافند تا کمک بزرگی برای خانواده ها باشند ولی امروز نسل جوان و نوجوان به شدت کاهش یافته و از طرفی دختران برای درس خواندن بر پسران هم پیش گرفته اند پس چه کسی میخواهد قالی ببافد پیرزن یا پیرمردها !! و همان معدود کسانی هم که میبافند زنان خانه دار هستند که در فراغت از کارهای منزل میبافند :gol:
@نجمه عبداللهی سلام بر دختر عموی گرامی کم پیدایی ؟فکر کنم کم کم باید تو حیتا از احوال هم باخبر شیم :VV: ممنون از نظرت :gol: :gol:
سلام نجمه جان مطلبت خیلی خوب و به قول دوستان کامل بود. من خیلی قالیبافی رو دوست دارم، قالیبافی رو هم تا حدی یاد دارم . مرسی :gol: :gol: