سلام بر جناب شکارچی و پائیزان
هر دم از این باغ بری می رسد….می بینم که امسال رقابت خیلی فشرده و تنگاتنگ شده . هر روز عکسهای زیباتری رو میشه.
بسیار عکسهای زیبایی است . هر کدوم برای خودش یک زیبایی و جذابیتی داره. یک روز بارانی و سیلی که از کوچه باغ اوحد اوو راه افتاده. اون خورجینی که به درخت اویزونه. بچه سهراب که درهوای آفتابی رفته زیر چتر. کنده های درخت . اون لنگه در که تو آتیش انداختین و نابودش کردین (آخه از اون چی میخواستین)
خداقوت :gol: :SS:
سلام به پاییزان عزیز و شکارچی گرامی
هر چند این عکسارو قبلا دیده بودم، اما دیدنشون در اینجا یه لطف دیگه ای داره، همه عکسها قشنگ هستند مخصوصا عکس خورجین(اینقد دوس دارم یه دونه ازین خورجینها واسه دکوری داشته باشم) و عکس عزیز دلم زیر چتر :OG:
خسته نباشی :gol: :gol: :gol:
تشکر از لطف دوستان. اما دگه عزیز خدمتتان عرض شود که بچه سهراب اون چتر رو الکی رو سرش نگرفته یه نم نم بارونی میومد نه اینکه ما ملاحظه کاریم چتر بردیم که یه وقت گرفتار نشیم :OO: و اون در نیمسوخته هم مورد اعتراض من قرار گرفت راستش اونجا مهمون بودم بیشتر از اون نمیشد داد و فریاد کنم که اون در یادگاریه نندازینش بسوزه و ممکن بود اعتراض بیشتر، من رو از آش صاحبخانه بینصیب بذاره :VV: . بازم ممنون از نظر ات همتون :gol: :gol: :gol:
عکس اول ادم رو یاد فیلمایی با فضای قرن ۱۸ انگلستان میندازه.فیلمایی مثل ارزوهای بزرگ.با اون باتلاقها و مه گرفتگیها و درختای بی برگش که کمی ترسناک بود.عکس دوم که صفاست.یادش بخیر تا یه کم «اوسل» از کال میومد ما سریع میرفتیم«اوسل بزی» و «حوض بزی».شکار لحظه ی جالبیه.عکس سوم هم سوختن اثار باستانی رو نشون میده برای درست کردن یک پیاله چای.هی وا ی هی.عکس چهارم و اون «توره» منو برد به ایام قدیم.حسابی یادش بخیر.توی عکس پنجم اون سبزی علفهای روی اب که شکل پونه هستن توی این وانفسای سبزی امسال خودش کلی «سوزنیی» محسوب میشه.این عکس ششمی منو یاد فیلم پایگاه جهنمی انداخت.چقدر عاشق این فیلم بودم مخصوصا وقتی جمشید ارایا و فرامز قریبیان از توی باتلاقا رد میشدن و عراقی میکشتن این سپیدارهای رفته توی اب یه جورایی باتلاقهای اون فیلم رو تداعی میکنه.انصفا این عکس جالبیه.یعنی از زاویه ی خوبی عکس گرفته شده.عکس جوی ابی که از انتهای عکس کشیده شده تا جلوی عکس،عکس اون تنه ی پیر و فرسوده ی درخت بید که دیگه از ریخت افتاده و پیر و خشک شده،عکس اون دوتا تنه ی درخت توت که از هم جداشدند و انگار دارن خودشون رو میکشن و تلاش میکنن تا به هم برسن(اون سکانس فیلم باز مانده رو به یاد بیارن)همه جالب توجه بودند.
خدا قوت حضرت پاییزان.عکسهای خوبی بود.فقط ایکاش همه اش رو یکجا نمیذاشتی.چون تعداد عکسات زیاد بود توی دو بخش اگه اینکار رو میکردی گمانم بهتر بود.ولی بازم حظ وافر بردم.خدا قوت هوووووو
سلام دست مریزاد جناب پاییزان از دیدن عکسها لذت بردم خیلی زیباست به خصوص عکس آویزان بودن توبره از درخت و اگر بخواهخم به عکسهای شما نمره بدهم نمره بیست به همین عکس تعلق میگیرد و اما آن عکس دیگ و قل قلیها نشان از جمعیت انبوه فامیای دارد که امیدوارم ادامه داشته باشد و در چند تصویر درختان بریده شده دیده میشود که انسان را رنجیده خاطر میکند در هر حال زحمات شما قابل تقدیر است من هم تعدادی عکس دارم ولی نمیدانم با چه فرمتی در وب سایت قرار دهم از راهنمایی :SS: :gol: شما ممنون میشوم
عالی بود . هم عکس ها و هم اینکه عکاسی خانوادگی بوده .
برخی عکس ها زیبایی خاصی داشت : مثل عکس ۵
برخی عکس ها خاطره انگیزه : مثل عکس ۲
برخی عکس ها رو خوب درک نکردم : مثل ۷
این مطلب خودش یک آلبوم بود .خدا قوت
خسته نباشید
عکس ۴ و ۵ و۶ به نظرم یک سر و گردن بالاتر از بقیه بودن.
اینقدر فضای رودمعجن خاکیه که هر جا یک ذره رنگ پاشیده شده یک تصویر زیبا ایجاد شده.
۸ یا ۹ تا از عکس ها از یک مکان گرفته شده بود، انگار که عکاس وسط ایستاده و در یک چرخش ۳۶۰ درجه ای این سوژه ها رو شکار کرده. این ظرفیت بالای کل اندر رو در سوژه سازی می رسونه و البته دقت نظر و ذوق عکاس رو.
غیر از عکس ۶ و ۱۱ و تا حدودی ۲ که کادر بندی شون تقریبا بی نقصه. بقیه عکس ها رو می شد با کادر بندی های بهتری هم گرفت، مثلا عکس چتر رو اگه از زاویه پایینتر و پشت سر پسربچه میگرفتین خیلی خوب میشد به نظرم. و میتونست عکس خاطره انگیزتری بشه.
اما در کل نسبت به تصاویر سال گذشته پیشرفتتون خوب بوده، و عکسها میتونه از رقبای اصلی جشنواره باشن.
باز هم تشکر از لطف دوستان که با این دقت عکسها رو بررسی کردند. جناب مدیر کاملا درست فرمودین بیشتر عکسها از کل اندره همانطور که گفتین من توی یک چرخش کلی سوژه میدیدم و سعی میکردم تو بهتری وضعیت اونها رو شکار کنم اما در مورد عکس بچه سهراب این بهترین وضعیتی بود که میشد گرفت چون باید حواسش پرت میبود و متوجه عکاسی نمیشد وگرنه همینی رو هم که گرفتم نمیشد بگیرم .ممنون از بزرگواری همه دوستان :gol: :gol: :gol:
احسنت احسنت بارک الله ایوالله علی یارت صدبارک الله خیلی قشنگ وزیبابودخاطره هارازنده کردی مخصوصا کال کوچه باغ وباغهای اطراف روستاکه دربهارخیلی زیباجلوه میکنندوسیلاب توی کال که خیلی زیباوچشم نوازبودیادش بخیرآن سالهابه محض اینکه سیل می آمدبابچه های اوحداو توی کال میرزاموسی حوض درست میکردیم :SS: :SS: :SS: :SS: :SS: :SS: :SS:
سلام بر جناب شکارچی و پائیزان
هر دم از این باغ بری می رسد….می بینم که امسال رقابت خیلی فشرده و تنگاتنگ شده . هر روز عکسهای زیباتری رو میشه.
بسیار عکسهای زیبایی است . هر کدوم برای خودش یک زیبایی و جذابیتی داره. یک روز بارانی و سیلی که از کوچه باغ اوحد اوو راه افتاده. اون خورجینی که به درخت اویزونه. بچه سهراب که درهوای آفتابی رفته زیر چتر. کنده های درخت . اون لنگه در که تو آتیش انداختین و نابودش کردین (آخه از اون چی میخواستین)
خداقوت :gol: :SS:
سلام به پاییزان عزیز و شکارچی گرامی
هر چند این عکسارو قبلا دیده بودم، اما دیدنشون در اینجا یه لطف دیگه ای داره، همه عکسها قشنگ هستند مخصوصا عکس خورجین(اینقد دوس دارم یه دونه ازین خورجینها واسه دکوری داشته باشم) و عکس عزیز دلم زیر چتر :OG:
خسته نباشی :gol: :gol: :gol:
واقعا این عکسا انقد قشنگن که نمیتونم بگم کدومش از بقیه سره. همشون واقعا قشنگن. ولی عکس اون اتیشه منو یاد پیک نیک خانوادگی میندازه :TT: خییییلی زیبا بود.خسته نباشید :gol:
سلام بر پاییزان عزیز .
اینطور که معلومه امسال هم مثل پارسال هر جا میرفتی دوربین همراهت بوده.عکسات خیلی قشنگه.
خسته نباشی :SS: :gol: :SS: :gol:
تشکر از لطف دوستان. اما دگه عزیز خدمتتان عرض شود که بچه سهراب اون چتر رو الکی رو سرش نگرفته یه نم نم بارونی میومد نه اینکه ما ملاحظه کاریم چتر بردیم که یه وقت گرفتار نشیم :OO: و اون در نیمسوخته هم مورد اعتراض من قرار گرفت راستش اونجا مهمون بودم بیشتر از اون نمیشد داد و فریاد کنم که اون در یادگاریه نندازینش بسوزه و ممکن بود اعتراض بیشتر، من رو از آش صاحبخانه بینصیب بذاره :VV: . بازم ممنون از نظر ات همتون :gol: :gol: :gol:
عکس اول ادم رو یاد فیلمایی با فضای قرن ۱۸ انگلستان میندازه.فیلمایی مثل ارزوهای بزرگ.با اون باتلاقها و مه گرفتگیها و درختای بی برگش که کمی ترسناک بود.عکس دوم که صفاست.یادش بخیر تا یه کم «اوسل» از کال میومد ما سریع میرفتیم«اوسل بزی» و «حوض بزی».شکار لحظه ی جالبیه.عکس سوم هم سوختن اثار باستانی رو نشون میده برای درست کردن یک پیاله چای.هی وا ی هی.عکس چهارم و اون «توره» منو برد به ایام قدیم.حسابی یادش بخیر.توی عکس پنجم اون سبزی علفهای روی اب که شکل پونه هستن توی این وانفسای سبزی امسال خودش کلی «سوزنیی» محسوب میشه.این عکس ششمی منو یاد فیلم پایگاه جهنمی انداخت.چقدر عاشق این فیلم بودم مخصوصا وقتی جمشید ارایا و فرامز قریبیان از توی باتلاقا رد میشدن و عراقی میکشتن این سپیدارهای رفته توی اب یه جورایی باتلاقهای اون فیلم رو تداعی میکنه.انصفا این عکس جالبیه.یعنی از زاویه ی خوبی عکس گرفته شده.عکس جوی ابی که از انتهای عکس کشیده شده تا جلوی عکس،عکس اون تنه ی پیر و فرسوده ی درخت بید که دیگه از ریخت افتاده و پیر و خشک شده،عکس اون دوتا تنه ی درخت توت که از هم جداشدند و انگار دارن خودشون رو میکشن و تلاش میکنن تا به هم برسن(اون سکانس فیلم باز مانده رو به یاد بیارن)همه جالب توجه بودند.
خدا قوت حضرت پاییزان.عکسهای خوبی بود.فقط ایکاش همه اش رو یکجا نمیذاشتی.چون تعداد عکسات زیاد بود توی دو بخش اگه اینکار رو میکردی گمانم بهتر بود.ولی بازم حظ وافر بردم.خدا قوت هوووووو
سلام دست مریزاد جناب پاییزان از دیدن عکسها لذت بردم خیلی زیباست به خصوص عکس آویزان بودن توبره از درخت و اگر بخواهخم به عکسهای شما نمره بدهم نمره بیست به همین عکس تعلق میگیرد و اما آن عکس دیگ و قل قلیها نشان از جمعیت انبوه فامیای دارد که امیدوارم ادامه داشته باشد و در چند تصویر درختان بریده شده دیده میشود که انسان را رنجیده خاطر میکند در هر حال زحمات شما قابل تقدیر است من هم تعدادی عکس دارم ولی نمیدانم با چه فرمتی در وب سایت قرار دهم از راهنمایی :SS: :gol: شما ممنون میشوم
عالی بود . هم عکس ها و هم اینکه عکاسی خانوادگی بوده .
برخی عکس ها زیبایی خاصی داشت : مثل عکس ۵
برخی عکس ها خاطره انگیزه : مثل عکس ۲
برخی عکس ها رو خوب درک نکردم : مثل ۷
این مطلب خودش یک آلبوم بود .خدا قوت
خسته نباشید
عکس ۴ و ۵ و۶ به نظرم یک سر و گردن بالاتر از بقیه بودن.
اینقدر فضای رودمعجن خاکیه که هر جا یک ذره رنگ پاشیده شده یک تصویر زیبا ایجاد شده.
۸ یا ۹ تا از عکس ها از یک مکان گرفته شده بود، انگار که عکاس وسط ایستاده و در یک چرخش ۳۶۰ درجه ای این سوژه ها رو شکار کرده. این ظرفیت بالای کل اندر رو در سوژه سازی می رسونه و البته دقت نظر و ذوق عکاس رو.
غیر از عکس ۶ و ۱۱ و تا حدودی ۲ که کادر بندی شون تقریبا بی نقصه. بقیه عکس ها رو می شد با کادر بندی های بهتری هم گرفت، مثلا عکس چتر رو اگه از زاویه پایینتر و پشت سر پسربچه میگرفتین خیلی خوب میشد به نظرم. و میتونست عکس خاطره انگیزتری بشه.
اما در کل نسبت به تصاویر سال گذشته پیشرفتتون خوب بوده، و عکسها میتونه از رقبای اصلی جشنواره باشن.
باز هم تشکر از لطف دوستان که با این دقت عکسها رو بررسی کردند. جناب مدیر کاملا درست فرمودین بیشتر عکسها از کل اندره همانطور که گفتین من توی یک چرخش کلی سوژه میدیدم و سعی میکردم تو بهتری وضعیت اونها رو شکار کنم اما در مورد عکس بچه سهراب این بهترین وضعیتی بود که میشد گرفت چون باید حواسش پرت میبود و متوجه عکاسی نمیشد وگرنه همینی رو هم که گرفتم نمیشد بگیرم .ممنون از بزرگواری همه دوستان :gol: :gol: :gol:
سلام به شکارچی و پاییزان عزیز:
عکساتون عالی بود یعنی محشر بودمن واقعا خوشم اومد.دستتون درد نکنه .خیلی زحمت کشیدین :gol: :gol: :gol: :SS: :SS: :SS:
دست مریضاد. ولی نمیدونم تو دوره ای که همه دنبال دربهای قدیمی هستند چرا از اون به عنوان هیزوم استفاده شده :OO: :gol:
سلام پاییزان عزیز
دستت درد نکنه عجب عکسهایی بود برای من که عید نرفتم رودمعجن خیلی باحال بود :SS:
بابا پاییزان به ما نمیخوری با این عکس هایی که کذاشتی :soot: خیلی جالب بود خسته نباشی واقعا عالی بود :gol: :gol:
سلام خیلی زیبا بوذ :SS:
سلام نجمه جان . عکسها بسیار زیبا و دیدنی بود . اما چرا درب قدیمی در وسط آتش ؟