نمیدونم واقعا اتفاقی گرفتین عکسا رو یااز سر شکسته نفسی گفتین ولی سوژه ها واقعا سوژه های جالبیه.عکس اول که یک درخت آلوچه است و دور تا دورش سپیدارها ایستادند.بالای درخت آلوچه یه لونه ی کلاغ یا پرنده ی دیگه است و اون سپیدارهای ایستاده انگار محافظان درخت آلوچه و اون لونه ی کلاغ هستند.انگار اون لونه یک گنجه وسپیدارها نگهبانان گنج.
عکس دوم اون الاغ زیر بار با اون نوشته ی روی دیوار یک پارادوکس جالب ایجاد کردن.انگار طرف خطاب اون نوشته همون الاغه و اون الاغ زیاد قرض کرده و حالا زیر بارِ و گرفتار و جالب اینه که سر الاغ هم کمی به سمت چپ یعنی به سمت همون نوشته برگشته!!
در مورد عکس چهارم تفسیری ندارم ولی باید بگم بدترین بار برای الاغا بار هیزمه چون از بس سیخ به کت وکولشون میخوره پدرشون در میاد تا به مقصد برسن.کلا هیزم به قول علما«بد باره».
توی عکس چهارم اون خونه ی بالای تپه انگار شق و رق و با نخوت ایستاده و به این خانه ی پایین دست فخر میفروشه و اون رو به دیده ی تحقیر نگاه میکنه.ادم یاد سلاطینی میافته که با تکبر و نخوت بر بلندای تخت شاهی تکیه میزدند و بر کسانی که پایین تخت به صف ایستاده بودند به دیده ی تحقیر مینگریستند.
عکس پنجم ویرانی رو به ذهن آدم میاره و کوچ رو.گله به گله گچهای ریخته شده،شره های آب و گل از کناره ی دیوار بر روی گچ سفید،شیشه ی شکسته ی بالای پنجره،خرت وپرتهای روی هم ریخته شده،چوبهای خراب و شلخته ی روی سردر ورودی و درهای چوبی که «زلفیهای»شان بسته است همه نشانه های ویرانی اند و کوچ ساکنان.
و عکس آخر و و اون درخت گردوی تنهای تک افتاده ی اول «سرتینگل»ناخود آگاه بیاد آدم میاره که:دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد…..
به نظرم سوژه های انتخابی خیلی جالب بودند هرچند خود عکسا و کیفیتشون هم چیز کمی از سو ژه ها نداشتند.بسیار عالی بود.خدا قوت هوووووو
منم با علی موافقم . سوژه ها عالی بودن .
عکس آخر خیلی بیسته. چیز خاصی نداره ولی خیلی از دید من زیباست .
خر هیزم کش هم عکسش خوب افتاده . هزار حرف نگفته داره با ما میزنه .
از عکس پنجم چیزی دستگیرم نشد . شاید صفت اتفاقی بودن مصداقش این بوده. شایدم من ازش لذت نبردم.
در کل شما میتونید یکی از امید های مسابقه باشید . باید صبر کنیم کم کم عکس های بقیه هم منتشر بشن .
خدا قوت
سلام بر سرکار افرا . اولا ورودتون به رودمعجن خوش امد میگیم . می گفتین میومدیم استقبال.
بنظر من هم سوژه ها خیلی عالیه. البته از تاثیر دوربین در این عکسها نباید غافل شد معلومه که دوربینت هم عالیه . اگه همین عکسها رو با موبایل من می گرفتی اینجوری درنمیومد.
بویژه عکس اول و آخر خیلی زیباست . خداقوت
سلام بر خانم افرا. میبینم که سوژه ها دارن امید مسابقه میشن.نگفتم رودمعجن ما یه چیز دیگه است :VV: مارو از جایزت بینصیب نذاری وگرنه… :YY: :gol: :gol: :gol:
با سلام و احترام
خدمت همه هم استانی های عزیز
به استحضار می رساند که اخیراً در بعضی از وبلاگ ها دیده می شود که به تقلید از وبلاگ خراسان مرکزی (http://khorasanmarkazi.blogfa.com/ )، صحبت از تشکیل استان خراسان مرکزی به مرکزیت شهرستانهای نیشابور ویا سبزوار شده و در شهرستانهای غربی (بلحاظ موقعیت جغرافیایی در استان) خود مدعی مرکزیت استان خراسان مرکزی شده اند.
جالب اینکه حتی در نیشابور طوماری با امضاء کلیه دانشگاهیان، روحانیون، کسبه و مردم شهر خطاب به رئیس جمهور با رونوشت به استانداری، دفتر امام جمعه، فرمانداری ، وزارت کشور و … تهیه شده و براساس آن خواستار تشکیل استان خراسان مرکزی به مرکزیت نیشابور شده اند وجالبتر اینکه در تقسیمات پیشنهادی خود تربت حیدریه را نیز از شهرستانهای تابعه استان خود در نظر گرفته اند!!!
لذا از کلیه همشهریان عزیز تقاضا می شود با موضوع تشکیل استان خراسان مرکزی به مرکزیت تربت حیدریه جدی تر برخورد نموده و نسبت به اطلاع رسانی آن و القاء این حق در ذهن همشهریان و نزدیکان تلاش بیشتری نمایند تا انشاا… به یاری یکدیگر اجابت این حق بزرگ صورت پذیرد.
همانگونه که مستحضرید در صورت عقب نشستن و ساکت ماندن موضوع سال ۸۲ تکرار شده و اینبار شاهد تقسیم استان رضوی خواهیم بود، تقسیماتی که نه تنها موجب رشد شهرستان نشده که پسرفت بزرگی را همراه خواهد داشت.
انشاا… بزودی وبا همکاری همشهریان عزیز طوماری خطاب به رئیس جمهور در خصوص درخواست ایجاد استان خراسان مرکزی به مرکزیت تربت حیدریه تهیه خواهد شد.
به امید اعتلا و موفقیت تربتی ها و مردم منطقه خراسان مرکزی و سربلندی این منطقه
@علی نجفی
مرسی آقای نجفی از نظرات جالبتون راجع به عکسهای بنده، راستش منظورم از اتفاقی بودن عکسها، اینه که من دنبال سوژه نبودم، سوژه ها خودشون میومدند و الا من راه خودمو میرفتم، هی سوژه ها میومدند هی من خوشم میومد و در حالیکه حافظه گوشیم با وجود ۶۰۰تا عکس قبلی دیگه جا نداشت، هی عکس زاید پاک میکردم، هی داد میزدم بچه ها واستید من عکس بگیرم، ترو خدا نرید، خلاصه اتفاقی شد که چنتا عکس گرفتم… و الا حواسم بود که از سوژه های خوبی دارم عکس میگیرما :YY:
در مورد عکس اول جالبه که مطالبی که گفتید تا حدودی به ذهن خودم هم القا شد :Y: ، در مورد تصویر آخر هم تنهاییش واقعا منو گرفت :TT:
@نوه دیگه حجی مراد
ممنونم دوست عزیز :gol:
من رود معجن زیاد اومدما! باور کنید اولین بارم نبود :Y: دوستان لطف کردن اومدن استقبال و رسم مهمون نوازیو در حد اعلی به جا آوردن :OG:
عکس اولی ترکیب رنگ قشنگی داره، یه آبی آسمانی آرامش بخش، بر عکس این آبی لجنی استقلالیا! :YY:، لونه کلاغم به زباییش افزوده، اگه یه ده سال جلوتر بود میرفتیم محلشو پیدا میکردیم و یه نیمروی مشتی میزدیم!
در عکس دوم این “حوزه مقاومت ظفر بایگ” نفسش از جای گرم در میاد!
عکس سوم منو یاد بدبختیه امسالمون میندازه و اینکه این خره خیلی مرده! ما که هر چی زور میزدیم نهایت ۳ تا شاخه شو میتونستیم ببریم!
عکس چهارم اون خونه که بالای تصویره از قدیم برام خیلی جذاب بود دوست داشتم یه بارم شده برم از پنجره اون رودمعجن رو ببینم ولی هنوز فرصتش پیش نیومده، باید خیلی جالب باشه
عکس پنجم نمیدونم کجاس ولی در نوع خودش ماسوله ایه، در نگاه اول آدم رو جذب میکنه، احتمالا از اون جاهاس که عکسش قشنگتر از خودش میشه
وبالآخره عکس آخر یه کم رنگه سبز رو هم دیدیم، رودمعجن امسال خیلی بی رنگ بود، مثل سال های قبل جذاب نبود، کمی دلگیر بود
@گمنام
بله دیدن خونه های قدیمی با اون دیوارای خوشگل کاهگلی و در و پنجره های چوبی که یه زمانی پر از شور و هیاهو بودن و الان تبدیل به متروکه شدن برای منم خیلی ناراحت کننده است، واقعا حیف :TT:
با سلام باید به عرض این دوست عزیز تربتی برسانم که اگر خراسان را به ده استان هم تقسیم کنیم تربت مرکز استان نخواهد شد شما باکدام عقل ومنطق چنین نظری را بیان کرده اید.تربت نه صنعت دارد نه کشاورزی دارد نه دانشگاه داردویک شهر مصرفی ودر حد یک روستای پر جمعیت می باشد طومار به رئیس جمهور که نه به سازمان ملل هم بفرستی تربت مرکز استان نخواهد شد با بودن شهرهایی مثل نیشابور ،قوچان ، سبزوار، درگز، کناباد ، کاشمرو…
سلام افرا عزیز
واقعا عکسهای اتفاقیت خیلی قشنگ بود دستت درد نکنه :gol: :VV:
نمیدونم واقعا اتفاقی گرفتین عکسا رو یااز سر شکسته نفسی گفتین ولی سوژه ها واقعا سوژه های جالبیه.عکس اول که یک درخت آلوچه است و دور تا دورش سپیدارها ایستادند.بالای درخت آلوچه یه لونه ی کلاغ یا پرنده ی دیگه است و اون سپیدارهای ایستاده انگار محافظان درخت آلوچه و اون لونه ی کلاغ هستند.انگار اون لونه یک گنجه وسپیدارها نگهبانان گنج.
عکس دوم اون الاغ زیر بار با اون نوشته ی روی دیوار یک پارادوکس جالب ایجاد کردن.انگار طرف خطاب اون نوشته همون الاغه و اون الاغ زیاد قرض کرده و حالا زیر بارِ و گرفتار و جالب اینه که سر الاغ هم کمی به سمت چپ یعنی به سمت همون نوشته برگشته!!
در مورد عکس چهارم تفسیری ندارم ولی باید بگم بدترین بار برای الاغا بار هیزمه چون از بس سیخ به کت وکولشون میخوره پدرشون در میاد تا به مقصد برسن.کلا هیزم به قول علما«بد باره».
توی عکس چهارم اون خونه ی بالای تپه انگار شق و رق و با نخوت ایستاده و به این خانه ی پایین دست فخر میفروشه و اون رو به دیده ی تحقیر نگاه میکنه.ادم یاد سلاطینی میافته که با تکبر و نخوت بر بلندای تخت شاهی تکیه میزدند و بر کسانی که پایین تخت به صف ایستاده بودند به دیده ی تحقیر مینگریستند.
عکس پنجم ویرانی رو به ذهن آدم میاره و کوچ رو.گله به گله گچهای ریخته شده،شره های آب و گل از کناره ی دیوار بر روی گچ سفید،شیشه ی شکسته ی بالای پنجره،خرت وپرتهای روی هم ریخته شده،چوبهای خراب و شلخته ی روی سردر ورودی و درهای چوبی که «زلفیهای»شان بسته است همه نشانه های ویرانی اند و کوچ ساکنان.
و عکس آخر و و اون درخت گردوی تنهای تک افتاده ی اول «سرتینگل»ناخود آگاه بیاد آدم میاره که:دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد…..
به نظرم سوژه های انتخابی خیلی جالب بودند هرچند خود عکسا و کیفیتشون هم چیز کمی از سو ژه ها نداشتند.بسیار عالی بود.خدا قوت هوووووو
منم با علی موافقم . سوژه ها عالی بودن .
عکس آخر خیلی بیسته. چیز خاصی نداره ولی خیلی از دید من زیباست .
خر هیزم کش هم عکسش خوب افتاده . هزار حرف نگفته داره با ما میزنه .
از عکس پنجم چیزی دستگیرم نشد . شاید صفت اتفاقی بودن مصداقش این بوده. شایدم من ازش لذت نبردم.
در کل شما میتونید یکی از امید های مسابقه باشید . باید صبر کنیم کم کم عکس های بقیه هم منتشر بشن .
خدا قوت
سلام بر سرکار افرا . اولا ورودتون به رودمعجن خوش امد میگیم . می گفتین میومدیم استقبال.
بنظر من هم سوژه ها خیلی عالیه. البته از تاثیر دوربین در این عکسها نباید غافل شد معلومه که دوربینت هم عالیه . اگه همین عکسها رو با موبایل من می گرفتی اینجوری درنمیومد.
بویژه عکس اول و آخر خیلی زیباست . خداقوت
سلام بر خانم افرا. میبینم که سوژه ها دارن امید مسابقه میشن.نگفتم رودمعجن ما یه چیز دیگه است :VV: مارو از جایزت بینصیب نذاری وگرنه… :YY: :gol: :gol: :gol:
با سلام و احترام
خدمت همه هم استانی های عزیز
به استحضار می رساند که اخیراً در بعضی از وبلاگ ها دیده می شود که به تقلید از وبلاگ خراسان مرکزی (http://khorasanmarkazi.blogfa.com/ )، صحبت از تشکیل استان خراسان مرکزی به مرکزیت شهرستانهای نیشابور ویا سبزوار شده و در شهرستانهای غربی (بلحاظ موقعیت جغرافیایی در استان) خود مدعی مرکزیت استان خراسان مرکزی شده اند.
جالب اینکه حتی در نیشابور طوماری با امضاء کلیه دانشگاهیان، روحانیون، کسبه و مردم شهر خطاب به رئیس جمهور با رونوشت به استانداری، دفتر امام جمعه، فرمانداری ، وزارت کشور و … تهیه شده و براساس آن خواستار تشکیل استان خراسان مرکزی به مرکزیت نیشابور شده اند وجالبتر اینکه در تقسیمات پیشنهادی خود تربت حیدریه را نیز از شهرستانهای تابعه استان خود در نظر گرفته اند!!!
لذا از کلیه همشهریان عزیز تقاضا می شود با موضوع تشکیل استان خراسان مرکزی به مرکزیت تربت حیدریه جدی تر برخورد نموده و نسبت به اطلاع رسانی آن و القاء این حق در ذهن همشهریان و نزدیکان تلاش بیشتری نمایند تا انشاا… به یاری یکدیگر اجابت این حق بزرگ صورت پذیرد.
همانگونه که مستحضرید در صورت عقب نشستن و ساکت ماندن موضوع سال ۸۲ تکرار شده و اینبار شاهد تقسیم استان رضوی خواهیم بود، تقسیماتی که نه تنها موجب رشد شهرستان نشده که پسرفت بزرگی را همراه خواهد داشت.
انشاا… بزودی وبا همکاری همشهریان عزیز طوماری خطاب به رئیس جمهور در خصوص درخواست ایجاد استان خراسان مرکزی به مرکزیت تربت حیدریه تهیه خواهد شد.
به امید اعتلا و موفقیت تربتی ها و مردم منطقه خراسان مرکزی و سربلندی این منطقه
عکساتون خیلی قشنگ بود خانم افرا. مخصوصا اون عکس درخت سپیدار . میگم چه اتفاقایی واسه شما پیش میاد ها… خدا قوت :gol: :Y:
@فاطمه لطفی
مرسی عزیزم، نظر لطفته :VV:
@علی نجفی
مرسی آقای نجفی از نظرات جالبتون راجع به عکسهای بنده، راستش منظورم از اتفاقی بودن عکسها، اینه که من دنبال سوژه نبودم، سوژه ها خودشون میومدند و الا من راه خودمو میرفتم، هی سوژه ها میومدند هی من خوشم میومد و در حالیکه حافظه گوشیم با وجود ۶۰۰تا عکس قبلی دیگه جا نداشت، هی عکس زاید پاک میکردم، هی داد میزدم بچه ها واستید من عکس بگیرم، ترو خدا نرید، خلاصه اتفاقی شد که چنتا عکس گرفتم… و الا حواسم بود که از سوژه های خوبی دارم عکس میگیرما :YY:
در مورد عکس اول جالبه که مطالبی که گفتید تا حدودی به ذهن خودم هم القا شد :Y: ، در مورد تصویر آخر هم تنهاییش واقعا منو گرفت :TT:
@منصف
نظر لطفتونه جناب منصف :gol:
@نوه دیگه حجی مراد
ممنونم دوست عزیز :gol:
من رود معجن زیاد اومدما! باور کنید اولین بارم نبود :Y: دوستان لطف کردن اومدن استقبال و رسم مهمون نوازیو در حد اعلی به جا آوردن :OG:
@پاییزان
سیسس!خوب خوب باشه، اگه جایزه بردم قول میدم بی نصیب نمونی :VV:
@ساحل
مرسی ساحل جون، لطف دارید شما :gol:
به قول دوستان، اتفاقات؟ شیب؟ شیبدار؟ چی میگه؟! :VV:
تبارک الله .عکس یکی مونده به آخرخیلی برام جالبه که چرااین خونه هاکه زمانی چقدر خون گرم بودن حالاچرا… :R: :R:
عکس اولی ترکیب رنگ قشنگی داره، یه آبی آسمانی آرامش بخش، بر عکس این آبی لجنی استقلالیا! :YY:، لونه کلاغم به زباییش افزوده، اگه یه ده سال جلوتر بود میرفتیم محلشو پیدا میکردیم و یه نیمروی مشتی میزدیم!
در عکس دوم این “حوزه مقاومت ظفر بایگ” نفسش از جای گرم در میاد!
عکس سوم منو یاد بدبختیه امسالمون میندازه و اینکه این خره خیلی مرده! ما که هر چی زور میزدیم نهایت ۳ تا شاخه شو میتونستیم ببریم!
عکس چهارم اون خونه که بالای تصویره از قدیم برام خیلی جذاب بود دوست داشتم یه بارم شده برم از پنجره اون رودمعجن رو ببینم ولی هنوز فرصتش پیش نیومده، باید خیلی جالب باشه
عکس پنجم نمیدونم کجاس ولی در نوع خودش ماسوله ایه، در نگاه اول آدم رو جذب میکنه، احتمالا از اون جاهاس که عکسش قشنگتر از خودش میشه
وبالآخره عکس آخر یه کم رنگه سبز رو هم دیدیم، رودمعجن امسال خیلی بی رنگ بود، مثل سال های قبل جذاب نبود، کمی دلگیر بود
:SS:
سلام بر افرای عزیز
سوژه های جالبی انتخاب کردی .عکس اول و آخر خیلی قشنگه.
خسته نباشی :gol: :gol:
خیلی عالی بود متشکرم :gol: :SS: :gol:
@گمنام
بله دیدن خونه های قدیمی با اون دیوارای خوشگل کاهگلی و در و پنجره های چوبی که یه زمانی پر از شور و هیاهو بودن و الان تبدیل به متروکه شدن برای منم خیلی ناراحت کننده است، واقعا حیف :TT:
سلام افرای عزیزم عکسات عالی بودن . دستت درد نکنه .خیلی زحمت کشیدی :Y: البته سوژه هام دگ خودشون میومدن دگ زحمتتو کم میکردن :YY: :VV: :gol: :SS: :gol:
@محمد امیدوار
ممنون از نظرتون :gol:
یه خواهش، جان من اینقدر استقلال پرسپولیس نکنین :MM:
راستی اون خونه خودش هم به خوشگلی عکسشه ها :Y:
سلام به سپیدار عزیز، جناب فتوحی و پروین نازنینم، از اظهار لطف همگی سپاسگزارم :Y: :gol: :gol: :gol:
اتفاقی :OO: :OO: فخوبه اتفاقی بوده وگرنه…
عالی بود
با سلام باید به عرض این دوست عزیز تربتی برسانم که اگر خراسان را به ده استان هم تقسیم کنیم تربت مرکز استان نخواهد شد شما باکدام عقل ومنطق چنین نظری را بیان کرده اید.تربت نه صنعت دارد نه کشاورزی دارد نه دانشگاه داردویک شهر مصرفی ودر حد یک روستای پر جمعیت می باشد طومار به رئیس جمهور که نه به سازمان ملل هم بفرستی تربت مرکز استان نخواهد شد با بودن شهرهایی مثل نیشابور ،قوچان ، سبزوار، درگز، کناباد ، کاشمرو…
:MM: :MM: :MM: :MM: :MM: :MM: :ZZ: :ZZ: :ZZ: :ZZ:
طربتی لا امتی !!!!!!!! خخخخخخخخخخخخخخخخخ :ZZ:
این جهان بی تربتی مرده است:-Dهر که گفته تربتی لا امتی … خورده است!:-)