مراسم استقبال از کربلای عباس روشن

علی نجفی گفت:

خداوند همه ی رفتگان رو رحمت کنه.
عجب تیپ روشنفکرانه ای زده حامد.شلوارش حد اقل ۱۲ تا ساسون داره.دستها رو هم توی جیب کرده ودر حالی که همه خندانندو روی به سوی دروبین دارند حامد اخمها درهم به حالت متفکرانه ای به افقهای دور دست خیره شده و به حال مردمان ساده اندیش و جاهل که دل به خوشیهای زودگذر این دنیا خوش کرده اند داره عمیقا تاسف میخوره.در برخی از منابع آمده است که:«سوی نگاه وی به سمت سیستان است.چندین نفر از راویان ثقه نقل کرده اند که از همان خردسالی سروش غیبی در گوش وی آواز داده بود که روزگاری فرا خواهد رسید که گذار وی بر خاک سیستان خواهد افتاد و از همان ایام پیوسته روی بدان سوی داشت و گاه هفته ها چشم بدان جهت میدوخت و به حالت سَکر فرو میرفت وهرچه اصحاب و مریدان نعره میزدند تا وی را به حال طبیعی بر گردانند هیچ افاقه نمیکرد.گویند هرگاه نام سیستان را در جایی میشنید دامن از کف میداد و به سماع برمیخاست چنان که یک کَرَّت سه شبانه روز پیوسته سماع کرد چنانکه عنقریب بود روح از کالبدش فارغ شود».اون شلوار ۱۲ ساسونه هم جون میده واسه سماع!!!
خدا قوت سعید جان.از این عکسا که تیپهای گذشته ی اعضا رو برملا میکنه تا میتونی بذار.