نظرسنجی یا عمومی پرسی
سلام بر حیتا نشینان بلبل آواز ! ” نکته داره ”
نمی دونم حال دارید تو این کارا شرکت کنید یا نه؟ ولی مراد کمی سرحال شدن است و بس .
که اگه رودمعجنی هستیم وا ویلا
“هرجا کار فرهنگی و سرگرمی د بار- رودمعجنی د داو- ”
بهتر چرند گفتن رو خاتمه بدیم بریم سر اصل مطلب که بر خلاف همیشه اونی نیست که فکر می کنید
به نظر شما :
سه تا کلمه ی شیرین لهجه ما چیه ؟
من با این سه تا شروع میکنم :
خلو = خالی
چیگر منی = چیکار می کنی
شغلوی = جیغ زدن
بجد یعنی برایه چی
شرمم می یعنی خجالت می کشم
جم یعنی لباس
اعراب رو خودتا بگذرن بی زحمت
از ایده جدیدتون خوشم اومد
اما قبل از اینکه نظرم رو بیان کنم چند تا ایراد بگیرم :
حیتا نشینان بلبل آواز ! ” نکته داره ” : چه نکته ای داره، قاعدتا باید بعدش مشخص میشد نکتش که یا خیلی نکته زیرپوستی بود که من نگرفتم یا فراموش کردین بنویسین.
می دونم حال دارید تو این کارا شرکت کنید یا نه؟ : کدوم کارا؟!
مراد کمی سرحال شدن است و بس : بیان کلمات و اصطلاحات شیرین رودمعجنی زیاد به سرحال شدن ربطی نداره و اتفاقا خیلی هم جدی و مفید هست
که اگه رودمعجنی هستیم وا ویلا : وایلا چی؟!
“هرجا کار فرهنگی و سرگرمی د بار- رودمعجنی د داو- ” : این رو دیگه اصلا نفهمیدم چیه! :YY: داو- یعنی چی؟! فرهنگی و سرگرمی !! :OO:
بر خلاف همیشه اونی نیست که فکر می کنید: برخلاف کدوم همیشه؟! مگه ما همیشه چی جوری فکر میکنیم؟! این بار چی جوری فکر کردیم مگه؟!
البته در کل با این جمله بالا موافقم چون اصلا فکر نمیکردم مقصود از چند خط اول متن این کار لذت بخش پایان متن باشه.
ایرادهای دیگه ای هم میشه گرفت که صرف نظر میکنم مثلا اینکه : “چیگر منی؟” کلمه نیست، یه جمله اس.
و یک گیر کق، بی خودی!! : این رنگ ها و فونت هایی که برای متنتون انتخاب کردین مطابق قوانین سایت نیست!
در کل مقصود این ایرادها این بود که این متنتون خیلی مبهم نوشته شده. هر سطری یک چیزی رو بیان میکنه. شایدم از دید بقیه اینجوری نباشه ولی همین که برای یک نفر اینجوری باشه یعنی ابهام داره دیگه.
… شرمنده ام از این نظری که دادم ولی می تونید بذارید به حساب اشکالات مشابهی که از پایان نامه من گرفتن :YY: خواستم کمی هم شما رو در این زجر اصلاحات پایان نامه شریک کرده باشم :MM: ، امیدوارم از این شوخی ناراحت نشده باشید. اما این رو بدونید که همیشه پشت هر شوخی یه مقدار کمی جدیت وجود داره!! اِ مرد وخزن! روی خادمر نبینم خدی این نظراتم! ایلاهم زمیستو (اشاره به زمیستوی خادمه د حیتا) خلق نمرفت، الاهم حیتا ور تخت افته ، الاهم…
اما عبارت های انتخابی من:
مَ : (ma) فکر کنم کوتاهترین فعل در تمام زبان ها و گویش ها باشه، و بزرگترین اختصار تاریخ! به معانی مختلفی استفاده میشه از جمله “بیا این رو بگیر برو حالش رو ببر”!
سِکی : (seki) به معنی آهسته، البته بعضی مواقع به معنی مراقب بودن هم بکار میره. مثلا: “سِکی باش ننه جان، بِنِفتی”
ایشتُووکی : (eeshtovki) به معنی با عجله بودن
بله ایده جالبیه!
ازونجاییکه آقای مدیر به اندازه کافی در مورد مطلبتون نقادی کردن بی مقدمه منم چند عبارت ذکر میکنم، اگه اشتباهه شرمنده در حال حاضر صاحبنظری نیس ازش کمک بگیرم خودتون تصحیحشون کنین :Y: حالا خدا کنه رودمعجنی باشن :OP:
ایلَ کُو(ila ko): ول کن
تیار کیردن(Tiyar kirdan):درست کردن
پیندَری(Pindari):انگاری
نِماشُو(Nemasho):شب
چِرَغو(Chéragho):شب نشینی
حالا تا اینجارو داشته باشین تا بعد :Y:
ممنون جناب نیچه از ایده خوبتون :gol: :gol: :gol:
در ادامه ی حمایت من از بیانات مدیر(ادامه؟حمایت؟کدوم حمایت؟مگه من تا حالا حمایتی هم از مدیر کردم؟) معروض میدارم که(بابا مو میم معروض درم.بجیکن) مدیر خوب گیر داده به متنت نیچه جان :VV:
و اما پیشنهاد های من:
۱-همون مَ که مدیر هم گفت با این تفاوت که«مَ» معنای بسیار وسیعتری از انچه مدیر گفت دارد.فرض کنید مادر یک بچه دم عصر بعد اتمام پخت نان چند عدد نان به دست بچه میدهد و میگوید:«مَ».این «مَ» یعنی اینکه:ای دو سه ته نور بگیر ببر ب خنه ی عمت ورگوی یک فطیرته اَووردَیُم. کهنر لا ولا واستنی بیاری.ایگ وقته فرموش نکنی.زود بره که العان شو مره.دمون ده خدی بچه کلَنگی بزی نری واز از هوش واروی.نونا رو خوب بگیر د بغلت که تیکه نیکه نره.زود برفتی و امَیی.همچونک میَیی از دیکو صفار کیلو سو زمینی واستو!!!
۲-ترقَز:ter qaz(جا گذاشتن و فراموش کردن چیزی یا کسی)نمیدونم این کلمه از کجا اومده ولی خیلی باحاله
۳-اَجّاش(ajjash):اصلا،هرگز
خدا قوت نیچه ی عزیز.ایده ی خوبی بود.فقط نمیدونم چرا اصرار داری بپیچونی و گنگ و مبهم حرف بزنی!!! :SS:
اینم چند کلمه من: چو(چرا؟)که البته میتونه معنی چوب هم بده خو(خواب) دخو (خوابیده) لولو(پرحرفی زیاد یا حرفی که طبع میل ما نباشد از جانب مقابل البته اگه اشتباه معنی نکرده باشم که در معنی شهری اون یعنی چیزی که با اون کودک را میترسانند)
بنام خدا /سلام جناب نیچه از موضوعی که مطرح کردید خوشم آمد و من یکی از افراد پر و پا قرص استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل های محلی خودمان هستم زیرا در عین سادگی و روان بودن بسیار راهگشا در برابر ترفندهای امروزی میباشد. و با کمال تاسف باید عرض کنم که نسل جوان امروز ما نه تنها در فرهنگ شهر بلکه در فرهنگ غرب غرق شده است . نمونه اش نوع اصلاح سر پوشیدن لباسهای جین پاره شده پوشیدن بولیز های کوتاه و…… عذر میخواهم چون درد دل زیاد است از اصل مطلب دور شدم . با توجه به اینکه روستای فدیهه فاصله چندانی با رود معجن ندارد از همین سه تا لغتی که مطرح کردید دو تاش در فدیهه نشنیدم ۱-خلو ۲- شغلوی و لغت چیگر منی مساوی است با چه کار میکنی در هر صورت امیدوارم ما هم مثل آن کلاغه نشیم که رفت راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را فراموش کرد.والسلام
My manager
I surrender
:H:
واقعا مدیر ترسیدم از لحن تند وخشنتان :YY:
اما کلا همه ی ایرادات تان رو با جان و دل می پذیرم
فقط درباره ی اون شاه بیت { هرجا کار فرهنگی و سرگرمی د بار- رودمعجنی د داو- ”}من همیشه فک می کنم رودمعجنی ها در مسائل فرهنگی نسبت به روستاهای دور و بر خیلی بیشتر توجه می کنن این خیلی رو عمیق تلفظ کنید
امیدوارم که هیچ گونه سوءتفاهم ی پیش نیاد
چاکریم اقی نجفی :gol:
این برداشت شماست ولی فک کنم این حیتا تنها جایی که ادم می تونه حرفش رو همونطور که هس بگه
ای ارمان ای لهجه ی ناز خادم برم
فقط یک کلیمه ی هستش خیلیه میمش
هلپک {halpoka {
چی کلیمه یه بخدا کیف منم
جناب نیچه به خودتان نگیرید این جناب مدیر از وقتی پایان نامه رو دفاع کرده کلا خیلی بی کار شده صبح تا شب میشینه پای حیتا هی نظرای بلند بالا میده. البته حالا بگذریم که منم با بیشتر گیرایی که دادموافقم.
الهم مدیر داخور افتی. کلمه ی سکی رو منم میخاستم بنویسم.
بجیک(bejik) به معنای فرار کن هم از کلمه هایی هست که خیلی دوست دارم
فعلا کلمه ی قشنگ دیگه ای یادم نمیاد
مهندس هووووو شانست گرفت قصد نظرات طولانی ندارم والا آنچنان نظری در جواب نظرت میدم و آنچنان ایراداتی میگرفتم که حالشو ببری :VV:
خدا قوت نیچه جان
۱- هَ( که کاربردهای بسیاری داره ) :OO:
۲- لو لو ( که پاییزان بکار بردند )
۳- غدو :VV:
ایده خوبیه جناب نیچه. هر چند من زیاد رودمعجنی بلد نیستم ولی این سه مورد به نظرم جالبند.
۱-انج(کمی)
۲-بوج نو(مقداری نان)
۳-حولی(خانه یا حیاط)
من هم باایرادهای همه از جمله ایراد طویل جناب مدیر موافقم :R:
اما در باب اون شعر یا ضرب المثل “هرجا کار فرهنگی و سرگرمی د بار- رودمعجنی د داو- ”
با اینکه پاسخ دادین ولی باز هم نفهمیدم . البته اون دو کلمه دبار و د داو را نمیفهمم .
چند اصطلاح هم از من بشنوید :
– هَنَنّه : ( کلمه تعجب . مترادف کلمه نه بابا)
-اَنْجْگوک ( مقدار خیلی کم)
– تُنْبُو ( تنبان- زیرشلواری)
ای ناشناس مو بیم
منظورم این بود که هرجا بحث فرهنگ باشه رودمعجنی ها تعجیل می کنند
دبار- یعنی هست ، وجود داره
داو- یعنی در میدان حضور دارند
این کلمه فک کنم نو اکثر لهجه ای روستاهای دور و بر هست و مختص رودمعجن نیست
من باب مشارکت ………..
سندلکو(بدون صدا)= جوجه پرندگان که هنوز پر در نیاورده اند
پرّزا = جوجه پرندگان که آماده پروازند
سَه سی = بره وبزغاله ای که با آدمها مانوس و دنبال آنها راه می روند
من زیادحضورذهن ندارم ولی…
دوللخ مکو(گردوخاک نکن) :GG:
خدابختو روزیت ده :MM:
عبرفت(بگیربخواب دیگه) :ZZ:
پوره یی(نمیدونم درس نوشتم یانه ولی به معنایی یک کوچولو هستش) :ZZ: