بلاغت گفتار رودمعجنی
مرُم —-> مرم —-> مرَن
[ میروم> میرویم> میروند ]
مالکان زمینهای سرتنگل در مسجد «کوچۀ شو ده» جمع شده بودند تا «دیشدوو» [دشتبان] تعیین کنند. حسن داوود هر ساله به سمت دشتبانی انتخاب می شد. سالی با صد و پنجاه من گندم دست مزد که هر مالکی سهم گندمش را آخر سال می داد.
حسن داوود گفته که با دستمزد سالی صد و پنجاه من گندم به دشتبانی نمیرود. میگوید شهریها روزهای جمعه برای آبشار میآیند و خرابی میکنند. مردم هم مراعات مال دیگران را نمی کنند. کار دشتبانی سخت است. کسی دشتبانی را با این نرخ قبول نمی کند.
حاجی احمد آقا رئیس خانۀ انصاف گفت: باید دستمزد دیشددو (دشتبان) را زیاد کنیم. با دویست من کسانی هستند که قبول کنند.
حاجی هادی گفت: «نِه حج آقا خیلگه زیاده! چی خبره؟ دویس من گندوم بری دیشدوو؟»
حاج احمد: «حجی هادی! اخیر به دویس من گندوم نهمرن! »
حجی هادی: «کی گوفته نهمرن؟ مو خادم مرُم» mrom
حاج احمد: «شما واقعاً به دویس من مری به دیشتونی؟»
حجی هادی: «مرِ م» mrem
حج روح الله: «حجی هادی! به دویس من مری؟»
حجی هادی: «مرَِن» mran
و خندۀ مردها مسجد را از جا ورداشته بود.
حجی هادی اول جدی بودبعد دید که خودش باید برود و بلافاصله با صرف فعل رفتن از متکلم به سمت غایب مسیر حرفش را تغییر داد. این نوع بلاغت در گفتار رودمعجنیها کم نیست.
حسن دوود ادم قانعی بوده که با دویست من گندم راضی شده. ما همین دیشدوو ی حیتا رو با چهارصد من گندوم+۱۰من خربزه از هر مالک+سه من ده سِر گول افتو گردیش+تیار کردن یک سوو(سایه بان) فول امکانات(استخر،سونا،جکوزی،دوربین دید در شب)+یک کره خر با کتل که همه رو هم پیش پیش گرفته ،با هزار من منت راضی کردیم بیاد دیشدوونی کنه.تازه همیشه هم ناله اش به هواست که مزد کمه و کار زیاد و مو ایجوری کار نمنم فایده ی ندره.دیشدوو هم دیشدونای قدیم. :VV:
مطلب جالبی بود.تا حالا از این زاویه به گفتار ادمهای ده نگاه نکرده بودم.دست درست جناب دکتر
سلام جناب دکتر خیلی جالب و درعین حال خنده دار بود. واقعا موافقم که این نوع حرف زدن در رودمعجنیها وشاید هم در عامه ی مردم زیاد است . جالب بود. :U:
خیلی جالب بود جناب دکتر! :Y: شبیه جمله ” مو بوروم” مشهدیها که چندین معنی داره
ممنون :gol:
خیلی جالب بود جناب دکتر.واقعا بعضی ها استاد این بلاغت لهجه هستند مخصوصا بعضی رودمعجنی ها که در این جور مواقع با یک جابجایی نامحسوس در حروف همه چیز رو انکار میکنن یا به نفع خودشون تغییر میدن
مطلب جالبی بود. مختصر و مفید. جالب اینکه باز در همین فعل واکثر فعلها دوم شخص جمع با سوم شخص جمع تنها در یک حرکت تفاوت دارد : مرِن mren – مرن mran
خداقوت جناب دکتر
مو بروم؟ مونمروم! چوتو نمری ؟تو بنری پس کی مره ؟یکه بره. هوم همالا مرن !!
اللهم ذلیلن کل حق خوران دیشدوونا الاهم خربزاته کوخی بشه مورکی شما هچه ندیین ای همه برم سیهه کیردین الهم العن دوزد کره خر باکتلش الاهم خبرش بیایه با گول افتوگردیشاش الاهم دسونا وجکوزی بسوزه همه جاهاش الاهم فتیراته همش کلوچ روه خدی گندومای کی از مو بدوزدیین
:YY:
یک لطیفه کاملا رودمعجنی بود که شاید برای کسانی که زیاد رودمعجن نبودن و با اون فضا آشنا نیستن خنده دار نباشه اما هر کسی بتونه فضای مسجد و نحوه ی ادای، مرُم، مِرم، مرن رو تو ذهنش تصور کنه میفهمه که این صحنه یک لطیفه شاهکاره.
با نظر محمد موافقم. یه لطیفه رودمعجنی اصل . این روزها لطیفه ای که طنزش عالی و چیزش کم باشه زیاد نیست. ممنون آقای دکتر.
سلام دکتر
عجیبه که رودمعجنی ها هم تا حدودی مانند مشهدی ها حرف می زنند
این مرُم و … ها مردم رو گیج نمیکنه؟ :MM:
خداییش خنده داره :U: