مرادي 4709 روز پیش
بازدید 181 ۱۵ دیدگاه

ضرب المثلهای رودمعجنی ۲

سلام به همگی دوستان . اهالی باصفای حیتا

بعد از یک وقفه طولانی که در ثبت ضرب المثلهای رودمعجنی پیش آمد به علت مشغله های فراوان ( کی این مشغله ها تموم میشه نمیدونم) حال می پردازیم به شرح و توضیح چند ضرب المثل دیگر

۱-   د دْسْمّیّت نگا کو نِه د هّمسّیّت

۲-   اّرزو خری اّنْبو خری

۳-   موش ب سیلاخ نِمرّه  جّرو وردومْش دْمْبنْدّه

۴-   هوتُم د خاردی پوتُم (ت در هوت و پوت هر دو تشدید دارد)

 

 ۱-   د دْسْمّیّت نگا کو نِه د هّمسّیّت

دسمیه : دستمایه (مایه و حاصل دسترنج) – سرمایه

به سرمایه ات نگا کن نه به همسایه ات

هدف این ضرب المثل نوعی پند و اندرز است برای نهی و بازداشتن از تقلید و چشم و همچشمی و معنی آن اینست که هر وقت خواستی کاری انجام دهی یا وسیله ای بخری به همسایه ات نگا نکن که فلان کار را کرده یا فلان چیز را خریده . اول به سرمایه ات نگا کن ببین پول داری یا نه.

 

۲-   اّرزو خری اّنْبو خری

ارزو : ارزان – کم ارزش     

انبو : در گویش مردم رودمعجن انبو نوعی پارچه ارزان قیمت و بی کیفیت است که معمولا برای دوخت زیرشلواری از آن استفاده می شود

خری : فعل خریدن

ترجمه : اگر چیز ارزان قیمتی بخری انگار که انبو خریده ای

مراد از این ضرب المثل اینست که جنس ارزان قیمت نخر چون اگر جنس ارزان کیفیت ندارد و همانند انبو دوام و استحکامی ندارد .

مشابه این ضرب المثل ، این مثل معروف شهریها است که : هرچقدر پول بدی همونقدر آش میخوری

 

۳-    موش ب سیلاخ نِمرّه  جّرو وردومْش دْمْبنْدّه

سیلاخ : همان سوراخ است       جّرو : جارو       دوم : دُم

موش به سوراخ نمیره جارو به دمش می بنده (موش خودش توی سوراخ جا نمیشه، نمیتونه وارد بشه جارو هم به دمش میبنده)

این ضرب المثل در محاورات مردم شهر هم وجود دارد اما معلوم نیست که ابتدا در روستا ساخته شده بعد به شهر رفته یا بالعکس از شهر به روستا رفته منتهی با توجه به اینکه کلمات موش و جارو محصول روستا می باشد می توان حدس زد که اختراع مردم روستا بوده است ( عجب فرضیه جالبی بود)

با اینحال منظور از این ضرب المثل نوعی کنایه و نیش زبان است برای کسی که در بین مردم جایگاهی ندارد ولی خودش را بزرگ می شمارد. یا مثلا کسی که قادر به انجام یک کار کوچیک نیست اما ادعای کارهای بزرگ میکنه.

 

۴-   هوتُم د خاردی پوتُم

و اما ضرب المثل آخر که مطمئنم خیلی از شما تا بحال به گوشتان هم نخورده و ممکنه برای اولین بار که بشنوید مدتی مات و مبهوت بمانید که این دیگه چیه. دقیقا عین خودم که وقتی شنیدم تا مدتی اصلا به ذهنم نمی رفت و نمی توانستم کلماتش را بر زبان بیاورم. می گفتم هوت چیه.  پوت چیه. معنی آنرا از بسیاری پرسیدم چیز متفق القولی دستگیرم نشد اما از تجمیع آنها این معنی عایدم شد.

کلمات هوت و پوت هیچکدام وجود خارجی ندارد و اصلا معلوم نیست معنی آنها چیست . من حتی فرهنگ لغت را هم جستجو کردم ولی چیزی پیدا نشد . تنها این معانی پیدا شد که فکر نمی کنم ربطی به معنی این ضرب المثل داشته باشد

 

  هوت :    جمع هوته

هوت پول :   ژنرال فرانسوی ( ۱۸۰۷ – ۱۷۵۴ م .) در جنگ استرلیتز در ( ۱۸۰۵ ) لیاقت خود را نشان داد . دو سال بعد در نبرد ایلو ( ۱۸۰۷) به شدت مجروح گردید و چند روز بعد در گذشت .

· هت : از اندازه های هند بوده که معادل یک قبضه و بیست و چهار انگشت باشد و آن یک ذرع است و دست نیز نامیده میشده .

پوت : خوراک‌قلیه‌که‌ازجگرگوسفنددرست‌کنندقلیه( اسم ) مقیاس وزن روسی معادل ۱۶/۳۸۰۴۶ کیلو گرم ( قریب ۵ من تبریز و کسری ) . توضیح در گیلان مازندران و آذربایجان مستعمل است .
  • در جمله اتساعی لوت و پوت این کلمه آمده است لوت بمعنی طعام است و پوت چون تابعی برای آن

پت : پرز, کرک, پشم‌نرمی‌که‌ازبن‌موهای‌بزمیروید, واز آن‌شال‌وپارچه‌های‌لطیف‌میبافند, بزشم‌وبزوشم, بزوش, تبت‌وتبدنیزگفته‌شده

  ( اسم ) ۱- پشم نرمی که از بن موی بز روید و آنرا بشانه بر آورند و از آن شال بافند بز پشم بزوشم کرک کلک . ۲- کرکهای ریز در هم تافت. سطح بشر. بعضی گیاهان کرکها و الیاف نرم سطح بعضی اندامهای گیاهی پرز ۳- هر چیز نرم

 

آنطور که من فهمیدم منظور از هوت : هدف از انجام کاری که قرار است انجام شود (هدف ، نیت )

و منظور از پوت :  نتیجه ای که از انجام آن کار بدست می آید (نتیجه،‌حاصل)

خاردی← خارد ←خورد (اسم) ← در خورد← در خور (به معنی شایسته و درخور)

در مجموع منظور این ضرب المثل اینست که : اون چیزی که میخواستیم بشه ، نشد. دوباره مثل اولش شد.

این ضرب المثل را مادر گرامی بویژه در قضیه بنایی زیاد بکار می برد. قبل از بنایی نقشه های زیادی ریخته شد اینکه اینجا رو چکار کنیم. اونجا رو چکار و از این نقشه ها که بکلی نقشه خانه عوض می شد. وقتی بنایی تموم شد فهمیدیم فرق زیادی نکرده ، و مادر که بویژه از ابتدا با برنامه بنایی کاملا مخالف بود مدام می گفت :

خاب چیشه رفت، هوتم د خاردی پوتم ( خب چی شد ، چه فرقی کرد؟ همونی شد که از اول بود)

 

بنده تمام سعی و تلاش خود را بکار بردم تا این ضرب المثل را به بهترین شکل معنی و تفهیم نمایم. نمی دانم موفق شدم یا نه . شاید هم اصلا معنی اش متفاوت از این باشد. دوستان گرامی کمک کنند اگر کسی می داند (بویژه جناب زمستان که حتما شنیده) راهنمایی نماید

نظرات کاربران

با نظرات خود، ما را در ادامه مسیر راهنما باشید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. با تشکر از نویسنده محترم
    به نظر من ضرب مثل آخری باید مترادف ( پایت را از گلیمت درازتر نکن) باشد.

  2. افرا بهشتی گفت:

    سلام و خسته نباشید
    اولی رو که من اولین بار بود میشنیدم، خوندنشم کمی مشکل بود!
    دومی و سومی هم که زیاد استعمال میشه
    اما در مورد چهارمی: این چی بود :OO: :OO: :OO:، میدونم کاملا بی ربطه اما من یاد”آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته افتادم”!!!!! فقط خواهشا “چَکَم نکنن” :VV:

  3. گفتم این ضرب المثل هم از اون پروژهاس که فقط کلنگشو میزنن و فراموشش میکنن، ولی مثه اینکه پی گیرش بودین و وقت نداشتین.
    اولی رو خیلی پسندیدم ، از چیزی که خیلی بدم میاد همین چشم و هم چشمی هاس، حالا اینجا همسایه رو گفته ولی الآن دیگه وسعتش از دایره همسایه و هم شهری گذشته. :SS:

    دومی : یه ضرب المثل آلمانی هست که میگه ” من آنقدر پول ندارم که جنس ارزان بخرم!!”
    اینو هم خیلی قبول دارم ، همیشه سعی میکنم موقعی که پول کمتر دارم سراغ خریدن جنسی نرم، چون مجبور میشم به کیفیت پایینش راضی بشم، کمی صبر میکنم و آنگه ز غوره حلوا سازم!

    سومی : خودتونم فهمیدین که استدلالتون جالبه! موش و جارو از روستا به شهر رفته؟! الآن پایتخت ایران موش داره به اندازه گربه های رودمعجن!
    نمونه این ضرب المثل گروه بووووووووووووووووووق در حیتا هس!

    چهارمی : مانند دفعه قبل ضرب المثل اصلی ( به قول بچه ها آسِ تک خال !) رو مادرتون رو کرده، به نظر میرسه گنجینه گرانبهایی هستند از این ضرب المثل های قدیمی.
    از اون ضرب المثل هاست که اگه این مشکلات معنایی رو نداشت، به خوبی در گفتارهای روزانمون جا می افتاد، چون آهنگ دلنشینی داره مفهوم خوبی داره و کوتاه هم هست.
    بنظرم ترجمه پندار از این ضرب المثل نزدیک تر به واقعیت باشه.
    “اون چیزی که میخواستیم بشه ، نشد. دوباره مثل اولش شد.” بیشتر مفهوم کلی حرف مادرتون هست.

    من دفعه قبل یه ضرب المثل نوشتم که چون دیده نشد دوباره مینویسمش، این رو پدرم بعد از خوندن سری قبلی تعریف کرد:

    سازی نَو دِستَش برینجی!!!!! :OO: :
    ساز که همان ساز است، ی بعد از آن کسره بوده که در رودمعجنی به ی تبدیل شده،
    نَو : نو ، جدید
    دستش: دسته اش
    برینجی: از جنس برنج
    ترجمه تحت الفظی عجیب و غریبی دارد، ساز نو دسته اش از جنس برنج !!!
    قابل توجه خانم های رودمعجن…
    زمانی این ضربالمثل استعمال میشود که دو یا چند نفر مشغول گپ و گفت های روزانه باشند، دفعتاً خبری غافل گیر کننده و تعجب آور به گوش یکی از مخاطبین میرسد، که از دید او انتظار شنیدن و یا باور آنرا نداشته بوده، یکدفعه به طور ناخواسته از زبانش ساری و جاری میشود”سازی نَو دِستَش برینجی!!!!! :OO: ” ، مشابه آن در زبان رودمعجنی ” هَنَن نَه!!!” است.

  4. مرادي مرادي گفت:

    @پندار
    ممنون جناب پندار
    بنده در مورد ضرب المثل اخری هیچ نظر قطعی ندارم. البته می دانم مورد استفاده آن چیست اما معنی و مفهوم انرا نمی دانم.
    نظر و حدس شما هم هر چند که با برداشت بنده کاملا نتفاوت است اما می توان روی آن هم بحث کرد. می تواند این هم باشد

  5. مرادي مرادي گفت:

    @افرا بهشتی

    ما اصلا شما را چکه نمی کنیم خانم بهشتی . چکه کردن اصلا کار خوبی نیست . ما به نظر همه احترام می گذاریم . نظر شما هم در جای خود جالب است هر چند با برداشت من و پندار کاملا متفائت است

  6. مرادي مرادي گفت:

    @محمد امیدوار

    و اما شما جناب امیدوار . خسته نباشید . اتفاقا من کاملا با اینگونه پروژه ها مخالفم و به شخصه دوست دارم یک کار را که شروع می کنم تا آخرش ادامه بدم.
    این صبر و استقامت شما در خرید جنس قابل احترام است . کار خیلی خوبی می کنید که آنرا نمی خرید. اتفاقا تجربه ثابت کرده وقتی برای خرید یک جنس مورد علاقه صبر می کنی و بر هوای نفست غلبه می کنی بعد از مدتی یا آن نیاز به نحوی برطرف می شود و دیگر نیازی به خرید آن چیز نداری و یا اینکه انگیزه خرید آن از سرت بیرون می رود و دیگر فراموش می کنی .
    این ضرب المثل شما هم جالبه . من خودم تا بحال نشنیده بودم. خودتون زحمتشو بکشید به این مطلب یا مطلب قبلی اضافه نمائید یا با چند ضرب المثل دیگه یک مطلب جدید بنویسید و با به یک طریقی که خود می دانید در مجموعه ضرب المثلها درج نمایید
    راستی فکر می کنم من این مطلب را چند بار فرستادم. چون نمی فهمیدم فرستاده شد یا نه . برای اطمینان چند بار دکمه را کلیک کردم . بنظرم اگه کاری کنید که موقع فرستادن مطلب پیام بدهد که مطلب شما ارسال شد یا بدستمان رسید خیلی از این تعدد ارسالها جلوگیری می شود.
    و یه چیز دیگه قبلا که جواب نظرات را میدادیم . جواب در زیر همان نظر مورد نظر ثبت می شد اما حالا هر کار کردم نشد . اگه میشه راهنمایی نمایید

    1. ضرب المثل هارو که باید یکجا کنیمش،انشالله در اولین فرصت.
      مطلبتون یکبار فرستاده شده بود فقط.
      جواب نظرات رو فکر کنم باید از قسمت مدیریت > دیدگاه ها برین و پاسخ رو بزنید، من خودم همین کارو میکنم.
      در مورد ارسال مطلب هم ، فکر کنم یه بار که شما ” ارسال برای بازبینی” رو بزنید ، دیگه این گزینه در دسترس نیست که بزنیدش!

  7. سلام جناب نوه دگه حجی خیلی ضرب المثلهاتون برای من که تو همون نظر اول که خوندمشونو هیچی نفهمیدم جالب بود وقتی معنیشونو خوندم ۳تاش که یکی از ضرب المثلهای عامیانه بود ولی در مورد چهارمی اصلا خونده نمیشد چون اطلاعاتی ندارم پس نظر دادن هم جایز نیست امیدوارم سر یک معنی دوستان به اتفاق نظر برسند. ممنون

  8. پاییزان گفت:

    سلام بر نوه دگه. هر چهار تا ضرب المثل رو شنیده بودم(به جز ضرب المثل جناب مدیر سازی نو دسته برنجی). مخصوصا آخری که گفته بودین ممکن نشنیده باشیم رو من شنیدم اونم خیلی، حالا شاید به قول شما جزو گویشهای مخصوص اوحدداو یا بی بی خدابیامرزه که من زیاد شنیده بودم اما همیشه فکر میکردم معنی اون اینه که نتیجه کارم اندازه توانایی و ظرفیتم بوده یا یه معنی تو مایه های ضرب المثل اول. معنی ضرب المثل اول رو هم نمیدونستم که حالا فهمیدم. خدا قوت خیلی خوب بود بازم ضرب المثل بذارین. :SS: :gol:

  9. یک ضرب المثل چینی میگه ضرب المثل چیز خوبیست .
    من فقط موش رو شنیده بودم اونم واسه این بود که ضربالمثلش رودمعجنی نیست. واسه همین به اطلاعات من که خیلی اضافه شد.
    با آخریش خیلی حال کردم. به قول مدیر ریتم خوبی هم داره.
    البته برداشتی که من کردم به برداشت جناب پندار نزدیک تره : یعنی ادعام باید به اندازه داشته هام باشه. البته اگه پوتم هم خانواده کلمه (پوتوک ) باشه معنی دیگه ای هم میده که باز هم نزدیک به همین روایته .

  10. ضرب المثل ها ی عجیب وغریبی نوشتید ولی من دوتای اخری را شنیده بودم به هر حهل خدا قوت

  11. سلام فقط خواستم بگم ضرب المثل چهارم دقیقا مترادف ضرب المثل
    خلایق هرچی لایق
    است جوره دیگه ای هم میشه معنی کرد کاسه ام نداره اشکنه …. تغار مشکنه

  12. زمستان گفت:

    من دیر رسیدم برای نظر دادن.اون ضرب المثل اخر رو مادر بنده هم بعضی وقتا استعمال میفرمایند.هتش دخاردی پتش یک معنی دیگه هم داره یک جورایی میشه گفت معنی”خلایق هرچی لایق” رو هم میده.هت و پت دو کلمه ی بی معنی هستند که برای اینکه توسع معنایی ضرب المثل رو نشان بدن از این کلمات استفاده شده و به جای اونها هر چیزی رو میشه گذاشت.مثلا میشه گفت”خونمون به اندازه ی پولمونه” یا”در امدمون به اندازه ی کارمونه”و….
    ضرب المثل اخری در حد یه دولو ی حکم بود که همون دست اول اس رو ببره…
    خدا قوت هوووو

  13. ناشناس گفت:

    سلام بره نوه دگه
    فکرمیکنم هوت وپوت بمعنی همان هارت و پورت کردنی است که بعضی مواقع بکاربرده میشه یعنی طرف هارت وپورتش دریک حد واندازه هست حالا نمیدونم درست گفتم یانه :VV:

  14. خیلی جالب بود میشه بازم ضرب المثل بذارید؟ممنونم خسته نباشید