تنور
تنور، نان داغ و خاطره
یادم هست زمانی را که حتی رودمعجنی ها خودشان نان خودشان را می پختند، هنوز هم واژه هایی مثل «خن تنور»، «سرندو»، «اتشگاو»، «زوله»، «نورمه» و«فتیر» … برای ذهن من آشنایند. دلم برای خوردن یک تکه نان خانگی داغ دست و زبان و دهان سوز، تنگ شده است.
تنور دراکثر نقاط روی زمین ساخته می شود بطوریکه ارتفاعی تا کمر نانوا از زمین دارد. به محل تعبیه تنور که اغلب سقفی هم بالایش می سازند «تنور خانه» می گویند.
مهندسی ترین بخش تنور علاوه بر “مالیدن”و”عروس” کردنش اون قسمتیست به اسم”برینه” که زیر تنور تعبیه میکنن.”برینه” راهیست تا اکسیزن لازم برای سوختن چوبها داخل تنور از قسمت تحتانی تنور تامین بشه.
من این شانس رو داشتم که وقتی میرفتیم رودمعجن خونه ی دو تا بی بی هام و عمه ام تنور داشتن و هر دفعه حداقل یه جا بود که تنورشون براه بود :YY: و اوج خوشبختی زمانی بود که به اسم هر کدوم از نوه ها یه “قِرسوق” میپختن، حالا شانست بگیره و قرسوق تو خوب از تنور در بیاد.
روز خمیر کردن همه اهل خانه شر و شوری داشتن تماشایی، حیف که مدت هاس دیگه از این صحنه ها در رودمعجن خبری نیست…
( طبق مرامنامه حیتا هر نویسنده در هر روز نهایتا دو مطلب رو میتونه منتشر کنه، این تصمیم به علت سیستم فعلی سایت گرفته شده ، چون سیستم وبلاگیه و مطالب جدید جای مطالب قدیمی رو میگیرن و مطالبی که در راس قرار دارن فرصت دیده شدن بیشتری دارن و ممکنه یه مطلبی که پایین میره هیچ وقت فرصت خونده شدن پیدا نکنه، بنابراین دو تا از مطالبتون که انصافا زیبا هم بودند رو پیشنویس کردیم تا در فاصله زمانی مناسب منتشر شوند ، این حالت باعث تقسیم شدن مطالب در همه روزهای هفته میشه و بچه ها هم فرصت و حوصله بیشتری برای خوندن و تحلیل و نظر دادن خواهند داشت، امیدوارم این کار ما سبب ناراحتی شما نشده باشه حسین عزیز، ضمنا خیلی دوست داریم از تجربیات وبلاگ داری شما در قسمت فنی وبلاگ هم استفاده کنیم، اگه پیشنهادی در این زمینه داری خوبه که برامون بنویسی یا اگه بتونی در زمینه تغییرات ظاهری و ساختاری هم با همکاری کنی. )
اول مطلب رو که دیدم یاد تبلیغات افتادم:
نان داغ ، کباب داغ
چه خاطراتی بود خرپلنگ بازی دور تنور در هنگام خمیر و وعده های (قرصوق) ( اگه درست نوشته باشم، چون تا بحال در هیچ کتابی نگارشش رو ندیدم. فکر میکنم قرص کوچک منظور بوده)
یادش بخیر.