گفتگو با دکتر محمود فتوحی (۲)
با عرض سلام مجدد .باز هم بدون مقدمه توجه همه دوستان را به قسمت دوم مصاحبه با دکتر محمود فتوحی جلب میکنیم.
۹- علت حضورتان در چک و کمی در خصوص این دوران توضیح دهید ؟
من در صربستان بودم و نه در چک؛ به دعوت دانشگاه بلگراد برای تدریس ایران شناسی و زبان فارسی رفته بودم. یک توافق همکاری میان دو دانشگاه بود.
۱۰- به نظر شما وضعیت تدریس و تحصیل علوم (به خصوص علوم انسانی)در ایران در چه وضعی است؟ آیا میتوان به آیندۀ علم عموماً و علوم انسانی خصوصاً در ایران امیدوار بود؟
تدریس علوم انسانی همیشه و در همه دنیا وضع مطلوبی نداشته و ندارد. به خصوص این روزها که حتی در امریکا نهادهای خصوصی در علوم انسانی سرمایه گذاری نمیکنند.
۱۱- با توجه به اینکه شما در خارج از ایران هم تدریس کردهاید فکر میکنید تفاوت دانشگاهها در ایران و خارج از ایران در چیست؟ چرا در دانشگاههای ایران تولید علم چندانی صورت نمیگیرد و کیفیت دانشگاهها علی رغم کمیت روز افزون چندان چنگی به دل نمیزند؟
ما دو مشکل داریم یکی فردی است و آن این که فرد در ایران علم و دانشگاه را برای کسب پرنسیب اجتماعی و ثروت میخواهد و همین سبب میشود که فرد ناکام سرخورده شود. اهل علم ما همیشه خود را با بنگاهیها و سیاستمداران مقایسه میکنند. علم تمامیت طلب است. تمام زندگی تو را از تو میخواهد. اگر همه وجودت را به او دادی درخت تو بار دانش میگیرد و به ثمر مینشیند و الا با کتاب تست و کلاس کنکور و چاپ مقاله برای امتیاز و چاپ کتاب برای شهرت و پز دادن و فخر فروختن راهی به دهی نمیبری.
دوم مشکل نهادی است. در جامعۀ ما علم و دانشگاهها و مراکز علمی، نهادهای مستقل نیستند تا خود را روزآمد کنند و با نیازها و ضرورتها و روشهای نوین همسو شوند و پویا و پیشرو باشند بلکه همه مواجب بگیر دولتند و در آموزش و پژوهش، الگوهای قدیمی و کلیشهای را ترویج میکنند و یا منتظرند تا دولت برایشان مدل طراحی کند، فارغ التحصیلان را استخدام کند، طرحها و پژوهشها را بخرد و … نتیجه آنکه وقتی دولت بخواهد از طرفی دانشگاهها را زیاد کند و از طرفی همه امور طراحی و تولید علم و تکنولوژی و به کارگیری نیروی انسانی را تحت تصدی خود درآورد در میماند که چگونه این همه تقاضا را پاسخ دهد؟
۱۲- چه سالی ازدواج کردید؟آیا تشکیل زندگی و پذیرفتن مسئولیت خانواده که بالطبع مقداری از وقت و انرژی انسان باید صرف آن شود مانعی برای پیشرفت علمیتان نبود؟
سال ۱۳۷۳ ازدواج کردم. همسرم در این هفده سال تمام بار زندگی را به دوش کشیده و مدیریت تحسین برانگیزی دارد. نظم زندگی ما مرهون انضباط ذهنی اوست. باور نمیکنید اگر بگویم در خانۀ نه چیزی گم میشود و نه فراموش. کمتر شده ما دنبال چیزی بگردیم. همه چیز «جای» و «گاه» خاص خود را دارد.
۱۳-چه تألیفاتی داشتهاید؟اگر کار علمی-پژوهشی دیگری هم دارید لطفاً ذکر فرمایید.
۹ کتاب و ۸۶ مقاله نوشتهام. در رزومه علمی که خدمتتان تقدیم میکنم فهرست شده است. همه وقتم صرف خواندن و نوشتن می شود اما نمی دانم چقدر کارآمد و مؤثر است؟
۱۴-به نظر میرسد رودمعجن با مشکلاتی ( بیش از مشکلات سایر روستاها )مواجه باشد، به عنوان یک رودمعجن تحصیل کرده راه حل برخورد با این مشکلات (به عنوان نمونه مهاجرت )چیست ؟ راه حل در خود روستاست یا در سیاستهای کلی کشور؟
مشکل روستاهای ایران عمومی است. ساختار تولید در روستا سنتی است و تابعی است از ساختار فرهنگی و معیشت سنتی. دولتهای ما خدمات رسانان خوبی هستند و برنامه چندانی برای ارتقاء ساختارهای فرهنگی به موازات برنامه ریزیهای عمرانی ارائه نکرده اند. برق و تلفن و تلویزیون و آسفالت و لوله کشی همه کاربرد خدماتی دارند نه تولیدی. در واقع دولت رودمعجن را به خانۀ سالمندان یا گردشگاه بدل کرده نه به یک مرکز تولید. وقتی برای گندمکار رودمعجنی آرد دولتی از شهر میآورند؛ جوان ناگزیر است برای خرید همین آرد ارزان برود به شهر کاری دست و پا کند.
۱۵-احتمالاً در جریان شکل گیری و فعالیت حیتا هستید. بنظر شما ایرادات و ضعف حیتا در چیست ؟ جهت کیفیتر شدن آن چه پیشنهاداتی دارید؟
همت شما را در ادارۀ وبنوشت حیتا میستایم. بنده از مدتی پیش این سامانه را با علاقه پی گیر بودم و راستش در آغاز، پایین بودن سطح مطالب و بازی با شخصیت افراد کمی نگران کننده بود اما خوشبختانه اکنون نوشتهها و عکسها تا حدودی جهت پیدا کرده و ارتقاء یافته است. بخش عکسها بسیار جذاب و پر مخاطب است به خصوص عکسهای قدیمی و عکسهای مربوط به زندگی در رودمعجن. بروید به شکار لحظههایی که در آینده از بین خواهد رفت.
فهرستی از نام میوههای رودمعجن که اکنون از یادها رفته است و میشود از قول بزرگترها تهیه کرد البته با آوانگاری لاتین نامها. فهرستی از لباسهای قدیمی؛ گزارشی از بازیها و …؛ گردآوری ضرب المثلهای رودمعجنی، قصهها و ترانهها؛
در باب مصاحبهای که طرح فرمودهاید این پرسشها بعضاً دراز دامن است و شاید ربطی هم به وبنوشت رودمعجن نداشته باشد. شاید آنچه از زندگی یک رودمعجنی برای این وبلاگ اهمیت دارد بخشی است که به شناخت رودمعجن و فرهنگ و آداب آن کمک میکند.
آرم حیتا هم که به رنگ سبز است یتاح خوانده می شود. در طراحی یک لوگوی خوب هم می توانید از بچه ها کمک بگیرید.
۱۶-در پایان اگر مطلبی به ذهنتان میرسد که مغفول مانده لطفاً بیان بفرمایید.
مجدداً از همکاری شما صمیمانه سپاسگزاریم.
تاریخ شفاهی رودمعجن را از یاد نبرید. مسن ترها به زودی از میان می روند و از دهانشان سخنها می توان شنید که برای نسلهای آینده مفید و خواندنی خواهد بود.
ادامه دارد ………
( قسمت بعد: رزومه کامل استاد + مطالبی در خصوص رودمعجن از تحقیقات استاد + ۲عکس)
باز هم اولین نظر نصیب ما شد
اول از همه تشکر ویژه دارم از گروه شاخص با این فعالیت جدی
در باره دانشگاه هم تا وقتی فرد مجبور باشه که که برای یک مدرک کادانی به کارشناسی چیزی حدود ۶ میلیون خرج کنی و کلی قرض و وام داشته باشی و بعد از اتمام درس مجبور به کار بشی و بدهیتو بدی و برای ارشد ترمی ۱.۵ میلیون شهریه بدی
کسی که با این بدبختی درس بخونه کجا میتونه به فکر علم باشه و از درس خوندن لذت ببره
پس در این چننین موقعیتی فقط باید بفکر پاس کردن درس مربوطه باشی تا خدای نکرده مجبور به پاس کردن مجدد آن و پرداخت هزینه نشی
شخص خود من بعد از اتمام در س به فکر کار و ازدواج و دغدغه دوبار درس خواندن و هزینه های آن را دارم و کمتر میتوانم به فکر علم بواسطه خودم باشم
جا داره که از آقای دکتر بخاطر حوصله ای که برای حیتا صرف کردند کمال تشکر را داشته باشم
:gol:
مجدد از بچه ها بابت این مصاحبه جالبشون با جناب دکتر تشکر میکنم. پیشنهادات جناب دکتر فتوحی در مورد استفاده از صحبت های قدیمی ها بسیار جالبه .توضیح در مورد مشکلات روستاهای ایران هم واقعا برام تازگی داشت بازم تشکر از بروبچ گروه شاخص واز جناب دکتر فتوحی
سلام
ضمن تشکر ازگروه شاخص وجناب آقای دکتر فتوحی . مصاحبه بادکترجالب بود ولی همانطور که دکتر یادآور شدند سخنان کهنسالان رودمعجن در خصوص گذشته روستا حتماباید جالب شد.امتحان کنید.
مجددا دستتون درد نکنه برای این مصاحبه.
با جناب فتوحی در مورد نوع پرسش هایی که مطرح کردین تا حدودی موافقم ، یعنی میشد پرسش های دیگه ای هم در رابطه با رودمعجن مطرح کرد که با فضای حیتا هم سازگارتر باشه، البته با توجه به هدف گذاری که برام شرح دادین این سبک هم میتونه در ارتقای سطح مطالب وبلاگ موثر باشه.
در مورد پیشنهاد ها هم به نظرم باید در جلسالت بعدی شورای مرکزی روش بحث کنیم، چیزی که مشخصه ما نیاز به نیروهای جدیدی برای کار در این زمینه ها داریم، که به همکاری دوستان چشم دوخته ایم…
در مورد لوگوی حیتا فک کنم حق با آقای فتوحی باشه ، فکر کنم برای کسانی که بار اوله حیتا رو میبینن کاملا یتاح خونده میشه، در اولین فرصت این رو تغییر میدیم. خواستم یه فراخوان برای طراحی لوگوی حیتا بدم ، از دوستان اگه کسی در این زمینه کار کرده خوشحال میشیم طرح برامون بفرسته.
با تشکر از همه ی دوستان.در مورد سوالها با شما موافقیم.بعضی از سوالها خامه و باید به نحوه دیگه ای پرسیده میشد،بعضی از سوالا شاید در نگاه اول چندان ربطی به حیتا و اهدافی که دنبال میکنه نداشته باشه ولی ما معتقد بودیم طرح این سوالها چندان بی فایده نخواهد بود،برخی از سوالها هم هست که شاید طرح نکردنش بهتر از طرح کردنش بود،و بسیاری از سوالات خوب و به جا هم بود که میشد طرح کرد و کوتاهی در طرح نکردنش از جانب ما بود.
این مصاحبه ی اول بود و تجربه ی نخستین ما در این زمینه.سعی میکنیم در مصاحبه های بعدی با کمک و نقدهای خوب همه ی دوستان این کاستیها رو جبران کنیم.این مصاحبه به ما نشان داد که طرح یک سوال خوب هیچ کار ساده ای نیست.
ع
به این حرف دقت کنید«علم تمامیت طلب است.تمام زندگی تو را از تو میخواهد.اگر همه ی وجودت را به او دادی درخت تو بار دانش میگیرد و به ثمر مینشیند والا….راهی به دهی نمیبری»
قابل توجه همه ی ما که محصلیم و دانش اموز و دانشجو و مثلا دنبال علم آموزی…باشد که راهی به دهی ببریم…..
باتشکر مجدد از استاد فتوحی همانطورکه مستحضرید یکی ازعلتهایی که روستاها رو تبدیل به خانه سالمندان کرده مهاجرت جوان روستایی برای ادامه تحصیل و ورودبه دانشگاهه و توی روستاهم که این امکان وجودنداره وعده ای هم که می مونن یک عده سالمندی هستن که تازه باید ازشون مراقبت بشه تازه خشکسالیهای اخیر هم که به مشکلات اضافه شده مگه اینکه کسی سرمایه ای(مالی وجانی ) داشته باشه و بتونه ازآبیاری قطره ای استفاده کنه که اینهم دست جوونهارو میبوسه زمانهای قدیم مردم روستا بادرس خوندن بچه هاشون مخالف بودند بهمین علت ازنیروی جوان برای همون کشاورزی سنتی استفاده میشد و مایحتاج روستا ازخود همون منطقه تامین میشد ولی الان کدومیک از همین نیروهای حیتا حاضرند اگه حتی بارشته شون مرتبط باشه بعدازتحصیل برن ویک کاری اونجا راه بندازن مثل ایجادگلخانه جهت محصولات مختلف و یا پرورش ماهی وغیره حتم دارم هیچ کدوم حاضرنیستند یعنی هیچ کدوم ازما حاضرنیستیم بگیم ماخودمون هم مقصریم و….
ضمن تشکر از جناب دکتر واعضای گروه شاخص خاطره قسمت اول دکتر در خصوص خزخز دقیقا برای ما نیز اتفاق افتاد با کمی تفاوت وآنهم اینکهسال ۶۲ اوایلی بود که ای طنابهای پلاستیکی فعلی را نمیدانم کدام خدابیامرزی به ده آورده بود وما در حیاط مدرسه از جلوی خانه قدیمی آقای مدیر که حالا پلکان تماشاچیان شده را تا وسطهای میدان فوتبال که آن موقع زمین والیبال بود سرسره ای درست کرده ودر حال بازی بودیم که چمشتان روز بد نبیند بابای ایزد خودمان سر رسید و مارا به صف کرد برای لوله کشی مدرسه نیز لوله گالوانیزه آورده بودند آنها را بهمراه برف بر روی دستانمان گذاشت وبعد از یکربع با همان طنابهای پلاستیکی البته چهار لا به کف دست هر کادممان چهار ضربه وارد نمود وما درساعت بعد کلاس چهارم انشاء نوشتیم که یک روز برفی را توصیف کنید
در خصوص مشکلات روستا با ناشناس موافقم. بسیاری از مشکلات موجود علاوه بر مشکلات ساختاری به خود افراد رودمعجن هم بر میگرده.
روی اون جمله هم که زمستان تاکید کرده بود واقعا باید هر کسی اون رو قاب بگیره بزاره توی خونه اش.
((علم تمامیت طلب است.تمام زندگی تو را از تو میخواهد.اگر همه ی وجودت را به او دادی درخت تو بار دانش میگیرد و به ثمر مینشیند))
در خصوص کهنسالان هم خدا بخواداین کار انجام خواهد گرفت . توی برنامه گروه قرار گرفته.
خدمت جناب میرزایی هم عرض کنم ادم میتونه کلی بدبختی بکشه اما از علم هم لذت ببره.
چون علمی که با تلاش بدست اومده و با سختی به نتیجه رسیده به بار مینشینه وگرنه بعیده.
از اعضای گروه شاخص برای انجام این مصاحبه تشکر میکنم.
شنیدن نظرات افرادی مثل جناب دکتر میتونه سطح اطلاعات خودمون و سطح کیفی سایت را ارتقا بده.منتظر مصاحبه های بعدی هستیم.
تشکر از گروه شاخص بخاطر کار جدید و مفیدی که توی حیتا صورت گرفت. مصاحبه خوبی بود البته کاش فقط به همین مصاحبه اکتفا نکنید و از جناب دکتر بخواین که با حیتا همکاری داشته باشن و با توجه به اطلاعات و تحصیلاتشون حیتا رو بیشتر به فیض برسونن به طور مثال مطالبی واسه حیتا بذارن که مورد استفاده اعضا قرار بگیره و اطلاعاتشون رو بالا ببره هر چند که ایشان بسیار گرفتار هستند.