درباره ی رودمعجن
در قدیم
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹ مینویسد: رودمعجن دهی است از دهستان بایک بخش حومه شهرستان تربت حیدریه واقع در ۴۷هزارگزی شمال غربی تربت حیدریه و ۲۲هزارگزی شمال راه شوسه عمومی تربت به کاشمر. کوهستانی است و هوایی سرد دارد. سکنه آن ۳۳۵ تن است و آبش از قنات و رودخانه تامین میشود. محصولات مهم آن غلات وپنبه، و شغل اهالی زراعت و کرباس و قالیچه بافی است. آبشار رودمعجن در چهارهزارگزی این ده واقع است که ۱۸ گز ارتفاع دارد.
آب وهوا رودمعجن
با توجه به کوهستانی بودن منطقه روستای رودمعجن دارای زمستانهایی سرد و تابستانهایی گرم و خشک میباشد ولی به دلیل وجود رودخانه در مرکز روستا و وجود باغهای سرسبز و کشتزارها و مزارع سرسبز و وجود قناتها و چشمههای فراوان از اب و هوای نسبتا معتدل برخوردار است و از جمله روستاهای معدود خوش اب و هوای شهرستان تربت حیدریه به حساب میاید به همین خاطر این روستا سالانه پذیرای صدها مسافر از راه دور و نزدیک میباشد.
هرگاه نام رودمعجن بر زبان اید بدون شک اب وهوا ی خوب – آبشار رودمعجن رودخانه پراب و سرسبز .باغهای میوه و مناظر طبیعی و فرحبخش در ذهن انسان تداعی میشود.
جمعیت روستای رودمعجن
۱۳۸۵ سرشماری
خانوار ۳۳۰ جمعیت ۹۵۶
مرد ۴۳۱ زن ۵۲۵ باسواد کل ۵۶۶ مرد ۲۶۸ زن۲۸۸ بی سوادکل ۳۵۲ مرد ۱۳۴ زن ۲۱۸
مطلبت عالی بود. هر کس وارد سایت بشه حداقل میفهمه که رودمعجن کجاست . خداقوت.
فقط یه اصلاح اگه توی جمعیت بکنی و خلق الله رو از ابهام دربیاری خیلی ممنون میشم . چون تو بند اول جمعیت ۳۳۵و در بند آخر ۹۵۶زده شده.
طبق سرشماری ۸۵ هم که بازم زنها بیشتر بودند . ظاهرا این عده همانند گیاه خودرو تکثیر میشوند . (من باب شوخی بود وگرنه ما کجا و شوخی با مومنات کجا؟)
با تشکر از جناب مهدی اقا . مفید بود . خدمت جناب منصف هم عرض شود امار ۳۳۵ نفر مربوط به قدیم است زمان انتشار کتاب . ولی امار ۹۵۶ مربوط به اخرین سرشماری کشور است. یک چیز جالب دیگه توی این امارها اینکه حتی در همین روستای کوچک ما نیز امار تحصیلکرده های خانم از اقا بیشتر است و جناب منصف این یعنی اینکه همین گیاههای به اصطلاح خودرو که شما تشبیه نمودین ارزش بیشتری برای تکثیرشدن دارند :roll: :roll: :-P :-P
@منصف
از محصولاتی که برای ده نامبرده شده معلومه تاریخ چاپ کتاب یه کم قدیمیه چون الان خبری از پنبه توی ده نیست.جناب مهدی خان اخ المحمد ال ثانی و این حرفا خسته نباشی برای شروع محیط جدید اطلاعات به جایی بود.خداوند اولاد امیدوار رو عمر طولانی عنایت بفرماید.
منصف خدا تو رو هم به راه راست هدایت کنه.مگه یادت رفته این جماعت نسوان رو شعرای ما از جناب حافظ بگیر تا سایه و شهریار به سرو و سوسن و سنبل و لاله و اینجور چیزا تشبیه کردند اونوقت تو داری به گیاه خودرو(مثل فرزگ و مکسوک و علف گندومی)تشبیهشون میکنی.خداوند خودش تو رو به راه راست هدایت کنه.”تو عصلا هچه حلیت نمره”.تو خرت از پل گذشته فکر حضراتی که خرشون هنوز مثل خر اینور پل مونده رو هم بکن مرد.
بنده از زمانی که این شوخی را کردم عذاب وجدان شدیدی گرفتم . بنده در منزل ، در محل کار ، در خیابان ، در بیابان ، در کوچه ، در پس کوچه، در دانشگاه ، در آسایشگاه ، و در هر جایی که فکرش را بکنید در برابر این جمعیت عزیز همچون موش مرده ای هستم که جرات حرف زدن ندارد و مطیع اوامر آنها در همه این مکان هایی که گفتم هستم.پس این خبط و خطای چگونه از من سر زد و شیطان کی در جلد من نفوذ کرد خدا میداند.
البته زمستان عزیز این خر ما هنوز کاملا از پل نگذشته و چون پل حالت سربالایی داره خر ما در گدار مثل خر مونده و به دنده کشی افتاده. تقریبا اولای پله.
اما خوب بازم بهتر از کسانیه که هنوز خرشون تو پیگاهه. :lol:
حالا خوبه خودت اعتراف منی که خرت هنوز کاملا از پل رد نرفته!! :-D آقا جان من با اجازت مطالب مفیدترتو از بلاگفا به سایت جدید منتقل کردم.
برار جان دمت گرم، آقا ای برار مو نصف شماهایه، (البته در بعضی موارد به یک چهارم هم مرسه!) یاد گیرن. مو یک ده روزه هست ندییمش ولی از روی همو آموزش فهمیه کدو دوکمر بیید خچار ده. و ضمنا تازه یک ماهه که فهمیده اینترنت جزو قطعات کامپیوتر نیه و بری خادش یک دنیاییه.
:twisted:
مهدی رو خیلی وقت ندیدم
اوسالا حیلی فضول بود ولی فکر کنم الان یک تغییراتی کرده