ای حیتا…
ای حیتا
ای که نامت یادآور روزهای کودکیست
و نیز جلاب های کودکانه
و ای که از قدیم
نشسته ای
سرد وبی صدا
وپشت کرده ای
بر پیشانی روستا
واشک های شیرینت
حیات بخش محاسن سبز پایین دست است
با من بگو
که از چه روی چنین گریانی؟
وحالا که در دنیای صفر و یک
بغض گلویت چنین شکسته
و به جای اشک
حرف می جوشی وحرف
و نقل محافل گشته ای
ونمک حرف های دوستان
باز این اشک های پاک عاشقانه ات از چیست؟
من نمی دانم
و فقط می دانم
که از بهر” تاسهای وقف” نیست
خوب میدانم
خوب.
باریکلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ای ول جناب حامد . از کی شما شاعر شدی ما خبر نداشتیم. ارتباط تغذیه و شعر در چیست؟ انصافا شعر دلنشینی است فقط نمی دانم از چه سبکی است؟ یک چندتا سئوال دیگه هم برام پیش امد. اشک شیرین چه نوع ارایه ای است؟ از کجا فهمیدی حیتا گریه می کنه ؟ نشانه گریه حیتا چیه ؟ پیشانی روستا کجایه . همینطور محاسن سبز پایین دست ؟
وای چقدر سوال پرسیدی جناب مرادی
اولا که تغذیه وشعر ارتباط بسیار قدیمی پیچیده وتنگاتنگی دارن که توضیحش در این مجال نمی گنجه.در مورد سبکش باید اعتراف کنم که خودم هم نمی دانم. شاید سپید یا موج نو باشه.
در مورد بقیه سوال ها هم فعلا ترجیح میدم چیزی نگم تا ببینم دوستان چی میگن
هر دم از این باغ بری میرسد تازه تر از تازه تری میرسد.اییییییییوالله بابا.این خاندان نجفی استعداد های نهفته ای داشتن که دارن کم کم بروز میدن.شعرت معرکه است حامد.مخصوصا اون تعبیر " و اشکهای شیرینت حیات بخش محاسن سبز پائین دست است "معرکه است.
در مورد اشک شیرین باید بگم ارایه ی تضاد به کار رفته چون اشک شوره قاعدتا و با شیرینی تضاد داره.
احسنت برادر حامد.
شعر خوبی بود. هر کس بالاخره مجبور می شه شعری در وصف حیتا بسراید تا حیتا او را مورد عنایت قرار دهد.
حامد خان شعر پرمحتوایی سرودی رنگ اصالت وابتکار درهمه جای شعرموج میزنه ازصنایع شعر مخصوصا صنعت ایهام وتضاد هم بخوبی استفاده کردی .همینجوری ادامه بدین باپسرعموت به یک جایی میرسین .
ای ول بابا ، اولش منتظر بودم اسم شاعر حیتا ، حسن رجب پور ، رو آخرش ببینم ، اگه بیست سئوالی بود مطمئناً جزو بیست نفر اولی که حدس میزدم نبودی !
من که کیف کردم.
راست بگین ازکجادراوردین :BB: زیبابود.جلدبعدی کی میاد به حیتا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :SS: :MM: :MM:
ای ول حامد :یک شعره هوم درباره دهنو تیار کو (۷۰تا تخم چغوک)