علی نجفی 5119 روز پیش
بازدید 368 ۵ دیدگاه

کشف الاصطلاحات۲(حیوانات-قسمت دوم)

۱۶-عسب سوار(به فتح عین و ضم سین):مورچه های قرمز بزرگ را میگویند که قسمت انتهائی انها به طرف بالا برگشته است.این مورچه ها به علت اینکه شکل ظاهریشان مانند یک  درشکه است به این نام خوانده شده اند.در قدیم که هنوز کامپیوترو گیم نت و پلی استیشن و اینجور تفریحات موجود نبود کودکان روستا اوقات فراغت خود را با”عسب سوار”دعوا میگذراندند.چنانکه دو تا از این موجودات را روی کف دست خود میگذاشتندوانها را به جان هم می انداختند.”عسب سوار”ها همدیگر را”دندو”میگرفتند و اش و لاش میکردند و بچه ها لذت میبردند.یک چیزی توی مایه ها ی خروس دعوا یا سگ دعوا اما با خشونت و سرو صدای کمتر.این بازی برای کودکان زیر ۴ سال جذابیت داشت

۱۷-مینج(به سکون تمام حروف).همان زنبور است.البته “مینج”خودش انواعی دارد.مثل”مینج زرد”که کوچک و زرد رنگ بوده(و گاهی زرد خالخالی) و قدرت نیش زنی چندانی ندارد و”مینج کهی”که همان زنبور گاوی میباشد و اگر”ورت کنه گورت گو و تا دو سه روز بنک مزنی”.یکی از تفریحات بسیار مهیج بچه های روستا”اشُر کیردن اغال مینج”میباشد.در این بازی یکی از بچه ها چوبی را در “اغال مینج”کرده و در ان”شر شر”میکند،با اینکار “مینج”ها عصبانی شده و از “اغال”شان بیرون میریزند و”پیشنه”ی بچه ها میکنند و بچه ها نیز”فلار”میکنند.معولا طی این بازی”سرو کله و لینگ و پیچه”ی چند نفر از بچه ها “بادونک”میشود.قدما عقیده داشتند که “هرکه بِره به دم اغال مینجه و جماشر بدر کنه و او محل اغالشر اشُر کنه و دهمونچونک بسته تا مینجا خوب ورش کنن عصلا د عومرش بیمار نمره”البته این عقده ی قدما در حد یک تئوری باقی ماند و خدا را شکر به مرحله ی اجرا نرسید.

۱۸-بلیش مار:همان خر خاکی میباشد.حیوانیست با هشت پا و به شکل لاکپشت.با اندازه ای به طول ۵ سانتی متر.چون  به شکل بالشت پهن میباشد ان را به این نام خوانده اند.اهالی معتقدند که این جانور نیش میزند لذا به محض دیدن ان با”لخ کوش”به جانش می افتند اما قدرت نیش زنندگی ندارد.

۱۹-دولمک(به فتح میم).همان عنکبوت میباشد.باید توجه داشت که عنکبوتهای کوچیک را”دولمک”و عنکبوتهای بزرگ را”عنکپُت”میگویند.به تار عنکبوت هم”پیرتنُک”گفته میشود.شایان ذکر است که یک نوع عنکبوت”لینگ بلند”یعنی  با دست و پاهای بزرگ وجود دارد که استثنا به ان”بَخت”میگویند.این نوع عنکبوت در مکانهای تاریک و ساکت و ارام “پیرتنک”میبندد.زنان قدیمی از کشتن”بخت”هایی که در گوشه ی خانه ها”پیرتنک”میبندند خودداری میکنند چون اعتقاد دارند همین”بخت”ها بودند که وقتی حضرت محمد در هجرت از مکه به مدینه به غار ثور پناه برد در دهانه ی غار “پیرتنک “بستند و مانع از ورود مشرکین به غار شدند.بهرحال این “بخت”ها هنوز دارند نان کاری را میخورند که اجدادشان در ۱۴۰۰ سال پیش انجام دادند

۲۰-جونه(به فتح واو):همان گاو نر میباشد.غالبا در روستا ۲-۳ تا “جونه”بیشتر نیست.نکته ی مهم در مورد”جونه”این است که غالبا “جونه”را از خانه بیرون نمی اورند مگر در زمانهای خاص.لذا این حیوان اکثر عمر خود را در”پیگاه”میگذراند.در جوامع انسانی  زنان را از حضور زیاد در اجتماع مانع میشوند اما در اجتماع گاوها این قضیه کاملا برعکس است و این گاوهای نر هستند که باید عمرشان را در گوشه ی خانه بگذرانند.البته در قدیم و قبل از ورود تراکتور برای “خرمن کوی”از گاو نر که به ان”ورزا”میگفتند استفاده ی فراوان میشد.این گاوها را به”گو بردی”میبستند و دور خرمن ۲۰ روز تا یک ماه میچرخاندند تا خرمن”کوفته رو”.در ان ایام حضور این گاوها در اجتماع پر رنگتر بود.

۲۱-کوقز(به فتح واو):این عجیبترین حیوانی است که وجود دارد.یعنی به عبارتی اصلا وجود ندارد.هنوز کسی وجود ندارد که حیوانی به اسم “کوقز”را دیده باشد اما اسم این حیوان شایع است.این که این حیوان پرنده است یا چرنده یا خزنده معلوم نیست.هیچ کس هیچ اطلاعی از این حیوان ندارد.علما در مورد این حیوان دو تئوری را مطرح میکنند.یکی اینکه احتمالا این حیوان در ازمنه ی قدیم وجود داشته و کم کم نسلش رو به انقراض گذاشته و از سه نسل پیش به اینطرف کاملا منقرض شده و فقط اسمی از ان به جای مانده.مثل دایناسورها که میلیون ها سال پیش منقرض شدند اما اسمشان هنوز هست.تئوریه دوم میگوید که اهالی روستا اول این اسم را اختراع کردند ولی بعد هرچه گشتند هیچ حیوانی که به درد این اسم بخورد پیدا نکردند لذا این اسم همینجور روی دستشا ن ماند.الله اعلم

ادامه دارد………

نظرات کاربران

با نظرات خود، ما را در ادامه مسیر راهنما باشید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. سعید گفت:

    ردت بیرد نره تو از او سالا د کجه بیی.سری بعد درباره ی غذاهای رودمعجن بنویس

  2. یادش بخیر چند بچگیامه برحم بیم ، ای لق لووکار مگرفتم مذاشتم رو سنگ د جلو خورشید ، بعد از یک سعته ، شکم هم پلله مرفت و کللی حال مکیردم ، فکر کنم نسلشر هم ما منقرض کیردم ، وگرنه اوسالا تهروو پور ازینا بوو.
    بنظرم که از ریشه لغزیدن و لغزش بشه.

    یک تفریح دگمه کشتن سنجافکا بوو ، که یادم نمیاد اسم رودمعجنیش چیشه بوو ، منتهی کشتن اونا سختتر بوو و کا هر کسه نبوو.

    خدا از سر تغصیرات ما بگذره!

    آغال مینجم اَشور مکیردم ، و بلیش مار تا حالا ندیم!

    عملیات کوگ گیری قشنگ بوو ، وبسی نشاط برفت! از بچگی آرزو داشتم باباکولو ببرمه به کوگ گیری ، ولی در حسرتش بموندم ، اوسالا زمیستونا همشه دو تا کوگ د قفس باباکولو بوو و تا آخیرای زمیستو خدشه بزی مکیردم.

    پیر تور سوختم کی از بس بخندیم نمتونم تایپ کنوم!
    اطلاعات عموم خوبه بوو ، خیلیاشر نمدنیستم.

    اینار د قسمته اصطلاحات رودمعجن سرهمشه کیردم.


    سنجاقک اسم دهتی نداشت و جزئ دسته ی "فیر فیرک"ها محسوب میشد.در مورد لق لوو که از ریشه ی لغزنده بودن گرفته شده تذکر به جایی بو.

  3. پدر گفت:

    ۱۶.۲۱.۲۰.۱۹.خیلی خوشمزه بود بازم مخام ! اقلا فهمیدم چی گفتی
    معلوم نیس چی خورده بودی که آخرا داشته اثر میذاشته خوشمزه ترمی شدی هی!

  4. زمستان عزیز میگن دربستربیماری بودی ومیخواستی غزل خداحافظی روخدانکرده بخونی دوندون عقلتوکشیدی فکت شنیدم قفل شده بافک قفل شده نوشتی دستت دردنکنه حالابهترشدی

  5. منصف گفت:

    سلام (بی دندو).خوبی؟بعضی دکتر به همراه دندان عقل -عقل رو هم میکشن. امیدوارم از برای شما رو نکشیده باشند.این مطلبت هم عالی بود. نوشتن به سبک رودمعجنی خوراک خودته . چون با اصطلاحاتش آشنایی کامل داری.(عسب سوار )رو تا حال نشنیده بودم.مطالب راجع به مینج طنزش عالی بود. راستی تا یادم نرفته بپرسم که فاصله شرعی با (تکه )چه مقدار باید باشه.


    در باب عقل که از اولش وجود نداشت که خواسته باشه با کشیدن دندونش کشیده بشه.در باب فاصله ی شرعی با تکه علما اختلاف نظر دارند اما نظر قاطبه ی علما این است که به قدر رد شدن یک گوسفند باشد…